براى متفكران آخرالزمان
حدود بيست سال پيش، در مجلس درس يكى ازاساتيد بزرگ خود، كه هم اكنون از مراجع عالى قدر جهان تشيع هستند، به مناسبتى از بحث در عقايد اسلامى و مسائل ماوراى طبيعت سخن به ميان آمد و اين كه تا چه اندازه بايد در اين مسائل غور نمود و مرجع صالح در اين رشته از مسائل چيست. حضرت استاد پس از بياناتى شيوا و گسترده چنين فرمودند: مرجع صالح در اين مسائل، عقل و برهان است و خود قرآن نيز در القاى مسائل عقلى، به اصل (تعبد) تكيه نمى كند و غالباً بيانات خود را توأم با يك سلسله براهين اجمالى ذكر مى نمايد كه اگر به طرز صحيح توضيح داده شوند به صورت دلايل عقلى و فلسفى جلوه مى كنند.سپس افزود: قرآن براى زنده كردن روح استدلال و احياى اصل (تفكر)، كه يگانه مميز انسان از غير انسان است، اصول و كلياتى از معارف مطرح كرده تا مسلمانان از طريق انديشه در باره آنها، با استوارترين حربه علمى آشنا شوند و از حضرت سجاد عليه السلام نقل شده، خداوند آگاه بود در آخرالزمان، گروهى عميق و متفكر درجامعه اسلامى پديد مى آيند، از اين رو سوره توحيد و شش آيه از آيات اول سوره حديد را نازل فرمود، تا آنان از طريق تدبر در مفاد آنها، خدا را بشناسند.بيانات شيوا و دل پذيراستاد در آن روز شوق شديدى درنگارنده درمورد فهم آيات سوره حديد پديد آورد و همواره علاقه مند بود آن چه را به فكر نارساى خود از استادان عالى قدر عقايد و تفسير، در باره آيات اين سوره استفاده نموده به رشته تحرير در آورد، و در اختيار فرزندان قرآن و پروانگان اين مشعل فروزان بگذارد، شايد از اين طريق خدمت ناچيزى به ساحت مقدس قرآن انجام داده باشد.محققان و استادان تفسير پس از مطالعات و تحقيقات زيادى به اين نتيجه رسيده اند كه معمولاً هر سوره، هدف مشخصى دارد و نوع آيات يك سوره، همان هدف را تعقيب مى كنند، بنابراين هدف سوره چنان كه فصول اين كتاب به خوبى آن را روشن مى سازد بيان يك سلسله معارف عقلى و مسائل مربوط به ماوراى طبيعت است و اگر در ضمن، به مناسبتى از يك رشته مسائل اجتماعى نيز سخن به ميان آمده است؛ دليل بر آن نخواهد بود كه هدف غير آن است و از آن جا كه اين سوره مبين و حاوى قسمتى از معارف عقلى است كه در قرآن وارد شده است نام كتاب قرآن و معارف عقلى در نظر گرفته شد و مقصود از آن، بيان برخى از معارفى است كه در قرآن آمده است. به اميد روزى كه مجموع آياتى كه در قرآن درمورد اصول كلى و معارف عقلى وارد شده، به صورت جالبى تبويب و تدوين گردد و زير نظر لجنه اى تحقيقى، براهين محكم قرآن و اشارات لطيفى كه در اين موضوعات دارد با نظم و صورت خاصى شرح و تفسير شود.در پايان لازم به يادآورى است محتويات اين كتاب قبلاً يك بار در مجله درسهائى از مكتب اسلام در بخش تفسير چاپ شده بود و اكنون به صورت كامل تر و دل پذيرتر به خوانندگان گرامى تقديم مى گردد.28خرداد 1350شمسى/ 24 ربيع الثانى 1391قمري.قم - جعفر سبحاني.(1). چون منظور شناسايى اجمالى معارف عقلى است، ناچار تعريف ياد شده نظر مزبور را تأمين مى كند.(2). مانند عرش و كرسى و آسمان ها و زمين و حركت اجرام آسمانى و گنجايش جهان طبيعت و انواع خلقت و....(3). مانند قضاء و قدر، سعادت و شقاوت، جبر و اختيار، طينت وميثاق، هدايت و ضلالت، توفيق و خذلان و....(4). مانند حالات مرگ، عذاب قبر، برزخ و اعراف، اشراط ساعه، ميزان، تجسم اعمال، تطاير الكتب، سخن گفتن اعضاى انسان، صراط، دوزخ، بهشت، خلود و دلايلى كه قرآن براى امكان معاد و لزوم رستاخيز و تجديد زندگى، و به تعبير بهتر، امتداد زندگى، اقامه نموده است و....(5). معمولاً قرآن را از نظر محور سخن، به سه بخش تقسيم مى نمايند:.1. قصص و مواعظ؛ 2. احكام و فرايض؛ 3. اصول كلى و عقايد. ملاك در اين تقسيم، تعداد آيات نيست، زيرا آيات مربوط به احكام فرعى از پانصد تجاوز نمى كند، بلكه محور تقسيم، همان اهداف سه گانه اى است كه قرآن آن را تعقيب مى نمايد.(6). نگارنده تا كنون موفق به شمردن آياتى كه پيرامون اصول و معارف كلى وارد شده، نگرديده است ولى حضرت استاد جناب آقاى طباطبائى دام ظله مى فرمودند كه، در قرآن در باره معارف عقلى، متجاوز از دو هزار آيه موجود است.(7). (قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ اهِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذا الْقُرْآنِ لايَأتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً)- اسراء (17) آيه 88.(8). اعجاز قرآن مخصوص به جذابيت و كشش آن و يا شيرينى بيان و رسايى آن نيست، بلكه قرآن از جنبه هاى مختلف بى مانند و معجزه است: از نظر قوانين مدنى و اجتماعى، بهره بردارى از حوادث آينده، بيان قصص و سرگذشت پيشينيان، دانش هاى گوناگون، فرهنگ و معارف عقلى و.... هريك از اين جنبه ها به تنهايى مى تواند هر نوع شك و ترديد را در انتساب اين كتاب به خداوند بزرگ بر طرف سازد و هر فردى مى تواند مطابق ذوق و رشته تخصص خود، از هريك از اين وجوه گوناگون، بر معجز بودن اين كتاب استدلال نمايد.(9). توحيد صدوق، چاپ حيدرى، ص457.(10). مرحوم صدوق قسمتى از آنها را در كتاب توحيد، باب 67، ص451 و 461 آورده و مرحوم مجلسى در بحار الانوار؛ ج3، باب 9، ص257 - 267 قسمت معظم اين روايات را گردآورده است.(11). از آن جا كه اين روايت به صورت (مكاتبه) نقل شده است، علاوه بر توجيهى كه بالا گفته شد احتمال تقيه و غيره در آن نيز قوى است.(12). كتاب توحيد مرحوم صدوق از آثار ارزنده اسلامى است كه مى تواند مبين و روشنگرگوشه اى از علوم و معارف اهل بيته باشد). مطالعه اين كتاب را به ضميمه شرح مرحوم قاضى محمد سعيد قمى (1049 - 1103) به علاقه مندان توصيه مى كنيم.(13). ر. ك: ج 3و10، چاپ جديد.(14). الميزان، ج8، ص 165 - 166.(15). در باره شرح زندگى و نام مؤلفات و نحوه مناظرات آنان با اصحاب آرا و كلام ر.ك: فهرست ابن النديم؛ فهرست نجاشى؛ احتجاج طبرسى؛ تأسيس الشيعة، ص 353 - 358.(16). برادر زرارة بن اعين است.(17). مقصود ابو جعفر مؤمن الطاق است.(18). اصول كافى، (كتاب حجت)، چاپ سنگى، ص82 - 83. متن مناظره آنان را در اين صفحات مطالعه كنيد.(19). استاد علامه طباطبائى نمونه هايى از اين احاديث را جمع آورى فرموده و ارتباط هر حديثى را به يكى از مسائل ماوراى طبيعت روشن ساخته است. ر. ك: مكتب تشيع، ش2، ص119 و157.(20). توحيد، باب 67، ص454.(21). امير مؤمنان عليه السلام مى فرمايد: (لاعلم كالتفكر) - نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 113.