مذهب بزرگ ترين عامل رفع نگرانى و اضطراب - قرآن و معارف عقلی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قرآن و معارف عقلی - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مذهب بزرگ ترين عامل رفع نگرانى و اضطراب

با اين كه راه فوق، كه دانشمندان در معالجه چنين بيمارى هاى روانى در پيش گرفته اند، مؤثر است، ولى نقش مذهب و ايمان و اعتقاد به وجود خداوند، كه تمام كارهاى او از روى مصلحت و مقتضاى صلاح شخص است و هم چنين عقيده به سراى ديگر، بيش از هر عاملى در دفع هر گونه هيجانات روحى و افسردگى روانى مؤثر است؛ زيرا عقيده به وجود خداوند و سراى ديگر، نه به آن معناست كه انسان دست از زندگى بشويد و در رديف تاركان دنيا قرارگيرد، بلكه به اين معناست كه دل به دنيا نبندد و آن را نهايت آرزو و گمشده مطلق خود نداند. اگر شخصى با چنين عقيده و ايمانى دچار مصيبت و ناكامى گردد، به طور مسلم آثار آن كوبنده نخواهد بود.

مرد مذهبى، دنيا را سراى جاويدان قرار نداده و سراى هميشگى در نظر او پس از مرگ است و مرگ براى او دروازه ابديت به شمار مى رود و بود و نبود و اقبال و ادبار امرى موقتى كه صد در صد جنبه مقدمى دارد، باعث غرور و يا افسردگى او نمى شود، خصوصاً كه اساس عقيده او را اين فكر تشكيل مى دهد كه جهان و حوادث آن زير نظر و اراده قاطع حكيم على الاطلاق قرار گرفته كه كارى را بى جهت انجام نمى دهد.

مرد الهى هرچه هم زير ضربات شكننده مصايب قرار گيرد، باز دل گرم است كه اين شدايد زودگذر است و طومار زندگى ودفترچه حيات با مرگ بسته نمى شود؛ ولى شخص مادى نقطه مقابل مرد خداپرست قرار گرفته و دايره هستى را به زندگى مادى منحصر دانسته و در برابر شدايد و گرفتارى ها مايه دل گرمى ندارد و زير فشار اوضاع مبهم آينده و حسرت برگذشته، پشتش خم مى گردد.

خدا اين شاهكار اخلاقى را با يك جمله كوتاه بيان نموده است: (لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى مافاتَكُمْ وَلاتَفْرَحُوا بِماآتاكُمْ) يعنى بر گذشته تأسف مخوريد و وضع موجود شما را فريب ندهد و در نتيجه دل به دنيا مبنديد.

گواه ما بر اين كه منظور از جمله مزبور اين است كه دل به دنيا نبندند، نه اين كه دست از زندگى بشويند، دو مطلب است:.

1. ذيل آيه كه مى فرمايد: (وَاللّهُ لايُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ؛ خداوند متكبران و مغروران فخرفروش را دوست نمى دارد). يعنى كسانى كه دنياى ناپايدار آنان را از حدّ اعتدال بيرون آورده و ملاك فضيلت و برترى را مال دنيا دانسته اند، دوست نمى دارد، نه هر فردى كه از مظاهر حيات به قدر مصلحت بهره بردارى كند، بدون اين كه كبر ورزد و فخر بفروشد.

2. آيه 24 اين بحث است كه، فقط افراد بخيل را - كه دل به دنيا بسته اند و دنيا را به جاى اين كه وسيله قرار دهند، هدف قرار داده اند مذمت مى نمايد.

بر خلاف تصور بيشتر مردم كه زاهد را انسان ژنده پوش و كوه نشين و دل از لذايذ و مظاهر دنيا بركنده مى دانند، زاهد كسى است كه دل به جهان و لذايذ آن نبندد، ولو اين كه ثروت بى شمار و مكنت زيادى در اختيار داشته باشد و دنياپرست كسى است كه به آن چه در دست دارد، دل ببندد ولو جامه كهنه و دلق بى ارزش باشد؛ آن مردى كه از دست دادن خرقه پوسيده باعث تأسف او مى شود و يا وضع موجودات - هرچه هم ناچيز باشند - او را مغرور مى كند، صد در صد دنياپرست است؛ ولى آن فرد خداپرست كه از دست دادن ميليون ها ثروت، هيجان و اضطرابى در روح او به وجود نمى آورد و استقبال دنيا، باعث طغيان او نمى شود، صد در صد يك فرد زاهد است.

روى اين اساس امام باقر عليه السلام در شناساندن زاهد حقيقى و دنياپرست واقعى چنين مى فرمايد:.

(إنّ الزهد فى آية من كتاب اللّه) يعنى حقيقت زهد در يك جمله كتاب خدا: (لِكَيْلاتَأْسَوْا...) بيان شده است.(4).

/ 81