در باديه حجاز
نيمه هاى شب، احرام پوشيده در اتوبوسى كه مى نالد و سينه بيابان حجاز را درمى نوردد نشسته ايم. تقريباً عموم همسفران در خواب خوشند. من از نور مهتاب شبِ ميانه هاى رجب استفاده مى كنم تا خروشى را كه در سينه دارم به كاغذ بريزم. اين شب چه مى كند، بر پرده سياهش گرد زعفران پاشيده اند، نه تاريك است و نه روشن، وهم انگيز و فتان است. شب باديه حجاز با خلوت احراميان كعبه به هم مى سازد:
آن شب قدرى كه گويند اهل خلوت، امشب است
تا به گيسوى تو دست ناسزايان كم رسد
هر شبى در حلقه زلف تو يارب يارب است (7)
يارب اين تأثير دولت در كدامين كوكب است
هر شبى در حلقه زلف تو يارب يارب است (7)
هر شبى در حلقه زلف تو يارب يارب است (7)