امام حسين(ع) و روز عرفه - ز ملک تا ملکوت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ز ملک تا ملکوت - نسخه متنی

اسدالله بقایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












امام حسين(ع) و روز عرفه

مگر مى توان از پله هاى سنگى جبل الرحمه بالا رفت و در كنار مكعب سپيدقامتِ ايستاده بر تارك اين كوه ايستاد و قامت استوار لبيك گوى راستين كعبه را در نظر نياورد؟

امام حسين(ع) در روز عرفه سال شصت هجرى حج راستينش را آغاز نمود. امام حسين(ع) با اين انتخاب بهين به حج و طواف و سعى و وقوف و احرام و مشعر و منى و رمى جمرات معناى راستين داد و همه را در قربانى آخر خلاصه نمود. امام حسين(ع) كعبه را بدرود گفته، به پيام حج لبيك مى گويد تا وقوفْ در عرفات و حج اكبر او با ترتيب و آداب مقرر صورت پذيرد. سلاح و سنگريزه جهاد را آماده مى كنند. حجِ تنها معنا ندارد، همه را به قربانگاه مى فرستد. از تعداد قربانى رسول اللّه هم بيشترند. هفتاد و دو تن، هفتاد و دو لاله سرخ دشت شهادت. با آگاهى و شناخت كامل از عرصه عرفاتِ عشق درمى گذرد. مشعر و منى را نيز به لمحه اى پشت سر مى گذارد. به قربانگاه مى انديشد. كار حج اكبر در قربانگاه به نهايت مى رسد. و اينك در عرفات تنها براى وقوفى كوتاه، براى عبور و گذر از سنگلاخ زندگى، براى ورود به شعور عروج و امام حسين(ع) در عرفات حجت را تمام مى كند. پيش از وقوع فعل، قداست آن را تبيين مى نمايد. در عرفات به جبل الرحمه مُهر ماندگارى مى زند. جبل الرحمه را به قدوم خويش مباهى مى كند و پسران غالب اسدى دعاى عرفه امام را روايت مى كنند:

اَلحَمْدُلِلَّهِ الَّذِى لَيْسَ لِقَضائِهِ دافِعٌ وَ لا لِعَطائِهِ مانِعٌ و... و... اَنْتَ الَّذىِ مَنَنْتَ، اَنْتَ الَّذى اَنْعَمْتَ، اَنْتَ الَّذِى اَحْسَنْتَ... اَنَا الَّذى اَسَأتُ اَنَا الَّذى اَخْطَاْتُ اَنَا الَّذى همَمْتُ و... .

«خدايا تو به من آبرو دادى، تو آبروى مرا نريختى، اما من چه كردم؟» و اين امام حسين(ع) است كه در غروب روز عرفه سال شصت هجرى در فراز جبل الرحمه مى نالد و زارى مى كند و من اينك در بلنداى جبل الرحمه مات و مبهوت اين همه بزرگى و ايثار مى شوم، مكعب سپيد فراز كوه را مى نگرم. فلسفه اين برج كعبه مانند چيست؟ سپيدپوشى و سپيدرنگى اش چه معنايى دارد؟ كعبه را تداعى مى كند؟ پس چرا قد كشيده است؟ سپيدى اش به احرام حاجيان معنا مى بخشد؟ هر چه هست عرفه و عرفات و جبل الرحمه و مشعر و منى و رمى و قربانى با نام امام حسين(ع) سر و سرّى عارفانه دارد. ادامه راه امام را بنگريد! چه باشكوه و باوقار به پايان مى رسد. از حريم حرم امن الهى خارج مى شود. از محدوده مكّه مى گذرد. با شيطانِ عينى زمان مى ستيزد. حج اصغر و حج اكبر را كامل مى كند. قربانيان منى را نيز به همراه دارد. از عرفه و عرفات و عرفان نيز درمى گذرد، به وادى عشق مى رسد، ديار حبيب را برمى گزيند، اسماعيل ها را به تيغ بلا مى سپارد، حج مى كند، حجى به نام شهادت!




  • يا دَهْرُ اُفٍّ لَكَ مِنْ خليل
    مِن صاحِبٍ أو طالِبٍ قَتيل
    وَ كُلُّ حىِّ سالِك السَبيل
    وَ اِنما الأمرُ اِلى الجليلِ (1)



  • كَمْ لَكَ بالإشراقِ و الاَصيل
    وَ الدَهْرُ لا يَقنَعُ بالبَديل
    وَ اِنما الأمرُ اِلى الجليلِ (1)
    وَ اِنما الأمرُ اِلى الجليلِ (1)



/ 69