محاصره
اول محرم سال هفتم بعثت است. رسول اللّه(ص) همراه با خاندان بنى هاشم از جور كفّار مكّه به شعب ابى طالب پناه مى بَرَند. همه خاندان هاشمى هستند. در ميان آنها تنها ابولهب ديده نمى شود كه «تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَّ ».اما چه كسانى رسول خدا(ص) را همراهى كرده اند؟ ابوطالب، على بن ابى طالب، حمزه عموى گرامى پيامبر، عقيل و طالب بن ابى طالب، نوفل بن الحارث و فرزندش حارث، و خديجه بنت خويلد همسر گرامى پيامبر اكرم(ص). بَهْ، چه جمع پاكباخته و شيدا و باصفايى هستند. جوانان هاشمى به دور شمع وجود پيامبر خدا حلقه زده اند و تو اى كوه ابوقبيس كه حجرالاسود را از بلاى سيلاب مكّه محفوظ نگه داشتى، هان اينك قرآنِ مجسم را چون نگينى ارجمند در ميانه بگير. ابوقبيس، امانتِ خداوندگارى را در دل دره سوزان و خشك محاصره شده ات محفوظ نگه دار و اى سنگريزه هاى دامنِ كوه به پاهاى آبله گون يار و ياور رسول اللّه(ص) يارى دهيد كه على(ع) شبروِ خستگى ناپذير شعب است و بار اطعام ميهمانان خداوند را بر دوش دارد و راه بس دشوار است.و مشركانِ قريش در آن گوشه به دور هم گرد آمده اند. اين طومار برنبشته به خط «منصور بن عكرمه» را بنگريد. آن را به پرده كعبه آويخته اند و مكيان را از معامله با محاصره شدگان برحذر مى دارد. طومار به امضاى چهل مشرك ناآگاه مكّه رسيده است و چه نفرين جانانه اى مى كند رسول اللّه(ص) و چگونه دستان پسر عكرمه فلج مى شود و اين همه را از پَسِ اوراق قرون و اعصار مى بينيم.منصورى از كنارم مى گذرد و در خود فرو رفته است. براى اين كه از گرفتگى بيرونش بياورم، خصلت تهاجمى پرده چهارگاه را بهانه مى سازم وگوشه منصورى را از او مى خواهم و او رجزوار و از سرِ ستيز و تهاجم به كوه ابوقبيس مى تازد كه:
بخت جوان دارد آن كه با تو قرين است
ديگر از آن جانبم نماز نباشد
حسن تو هر جا كه طبل عشق فروكوفت
بانگ برآمد كه غارت دل و دين است (19)
پير نگردد كه در بهشت برين است
گر تو اشارت كنى كه قبله چنين است
بانگ برآمد كه غارت دل و دين است (19)
بانگ برآمد كه غارت دل و دين است (19)
حَنَّ قلبى مِن بعد ما قَد أَنابا
وَ دَعا الهَمُّ شَجوَهُ فأجابا
وَ دَعا الهَمُّ شَجوَهُ فأجابا
وَ دَعا الهَمُّ شَجوَهُ فأجابا
مَنَعَ االحياةَ مِن الرجال و نَفعها
حَدَقُ تُقَلَبها النساءُ مِراض
حَدَقُ تُقَلَبها النساءُ مِراض
حَدَقُ تُقَلَبها النساءُ مِراض