حرم نبوى
ديشب تا حرم نبوى باز بود در آنجا بوديم و امروز صبح قبل از اذان صبح به مسجدالنبى آمده ايم تا نماز جماعت را در كنار تربت پاك رسول اللّه(ص) اقامه نماييم و چنين نيز نموديم و امام جماعت در حلقه همراهان از درب كنار محراب وارد شد و با لحن شيرين حجازى نماز خواند و بعد از حمد، سوره مباركه «حم» را تلاوت نمود و چه خوش عرضه داشت. و حلاوت لحن دلنشين او را فراموش نمى كنم.پنج و نيم صبح هنوز تاريكى شب بر زمين و آسمان غالب است و من از مسجدالنبى بيرون آمده ام تا در صحن جلو باب جبرائيل از اين همه شكوه و عظمت و زيبايى و جلال و جبروت حيران بمانم كه: مرا بگذار تا حيران بمانم چشم بر ساقى.و اين سرچشمه دارِ كوثر ازلى چه خوش جام مى پيمايد و چه نيكو جرعه حيات به ساغر مى خوارانِ وادى عشق مى ريزد:
نخستين باده كاندر جام كردند
چو با خود يافتند اهل طرب را
به گيتى هر كجا درد دلى بود
به هم كردند و عشقش نام كردند(25)
ز چشم مست ساقى وام كردند
شراب بيخودى در جام كردند
به هم كردند و عشقش نام كردند(25)
به هم كردند و عشقش نام كردند(25)
اى قبه سبز كلمينى
تو سبزترين نشان عالم
سرسبزى عالم از تو بينم
اى سبزه قباى كوزه بر سر
يك جرعه بريز تا بگويم
از تركِ كلاه هفت تركت
سرپوش قرابه اى كه مى را
قاب قدح شراب خضرا
سر مى كشى از فلك فراتر
تو طرّه تارك زمانى
اى جام زمردين وارون
اى سبز مرا به سبزه بنواز
در باغ خداست خوشه چينى (26)
از آنچه به جام باده بينى
از نام محمّد امينى
سبزى همه را در آستينى
با ساقى مى كشان قرينى
خمخانه كوثر زمينى
فارغ زجهان هفتمينى
در شيشه كند به اربعينى
وارونه به جام مى نشينى
با اينكه به قامتى رهينى
يا سبزه خط مه جبينى
در پنجه كهكشان نگينى
در باغ خداست خوشه چينى (26)
در باغ خداست خوشه چينى (26)
ماه فرو مانَد از جمال محمد
قدر فلك را كمال و منزلتى نيست
شايد اگر آفتاب و ماه نتابد
آدم و نوح و خليل و موسى و عيسى
آمده مجموع در ظلال محمد(27)
سرو نرويد به اعتدال محمد
در نظر قدر با كمال محمد
پيش دو ابروى چون هلال محمد
آمده مجموع در ظلال محمد(27)
آمده مجموع در ظلال محمد(27)