ز ملک تا ملکوت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ز ملک تا ملکوت - نسخه متنی

اسدالله بقایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1. ابن اعثم كوفى، الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفى هروى.

2. شيخ فخرالدين ابراهيم عراقى، شاعر قرن هفتم هجرى.

3. حافظ شيراز.

4. هر ساعت از نو قبله اى با بت پرستى مى رود
توحيد بر ما عرضه كن تا بشكنيم اصنام را
«سعدى شيراز»

5. مثنوى معنوى، دفتر سوم.

6. بكوش خواجه و از عشق بى نصيب مباش
كه بنده را نخرد كس به عيب بى هنرى
«حافظ شيراز»

7. اين مسجد هم اكنون كمتر مورد بازديد زائرين قرار مى گيرد.

8. عشق از اول سركش و خونى بود
تا گريزد آنكه بيرونى بود
«مثنوى معنوى، دفتر سوم»

9. مثنوى معنوى، دفتر سوم.

10. مؤلف.

11. مى زند بر چهر خود خوناب را
مى كُشد با دست خود سهراب را
«مؤلف»

12. مثنوى معنوى، دفتر سوم.

13.شب وصال سمنگان چنان كه روز شود
به دست خويش كُشم بى اماره فرزندم
«مؤلف»

14. مولانا، ديوان شمس.

15. صافات (37) آيه 102.

16. هله نوميد نباشى كه ترا يار برانَد
گرت امروز برانَد نه كه فردات بخوانَد؟
نه كه قصاب به خنجر چو سر ميش ببرّد
نهلد كشته خود را كُشد آنگاه كِشاند؟
چو دَمِ ميش نماند، ز دَمِ خود كندش پُر
تو ببينى دم يزدان به كجاهات رساند؟
«مولانا، ديوان شمس»

17. صافات (37) آيه 105.

18. مولانا، ديوان شمس.

19. سعدى شيراز، به نقل ازروايت فرصت الدوله شيرازى در كتاب بحورالالحان.

20. ابن سُرَيج، هنرمند ايرانى الاصل از بنيان گذاران غناءِ عربى است كه در مكه درگذشت. گويند شبى در راه منى ، بر فراز كوه اخشب اين آواز را چنان خواند كه از سكوت حاكم بر خيمه ها صداى ناله اى هم به گوش مى رسيد:

جدّدِى الوَصْلَ يا قُرَيْبَ وَجُودِى
لِمُحِبَ فراقُهُ قَدْألَمأ
21. عمرو بن ابى ربيعه، اشعر شعراى قريش (93-23 ق) در غزل عاشقانه سرآمد بود.

22. ابوعباد معبد بن وهب مخزومى از اكابر موسيقى دانان و خوانندگان عرب بوده است كه به سال 126 هجرى وفات نمود و در اواخر عمر آوازش برنمى آمد!

23. ابوفراس هَمّام بن غالب تميمى ملقب به فَرَزْدَق از شعراى طراز اول عرب است.

24.حاشا كه من به موسم گل ترك مِى كنم
من لاف عقل مى زنم اين كار كِى كنم
«حافظ شيراز»

25. حافظ شيراز.

26. حافظ شيراز.

27. مؤلف.

28. عشق آتش مى زند، آتش به جانم خوشتر است
شمع چون آتش بگيرد صافىِ كامل شود «مؤلف»

/ 69