(زنانى در شهر گفتند : «زن عزيز ، از غلام خود ، كام خواسته و شيفته او شده است . ما او را در گمراهى آشكارى مىبينيم» . پس چون مكرشان را شنيد ، سراغشان فرستاد و محفلى برايشان ترتيب داد و به هريك ، كاردى داد و [به يوسف ]گفت : «بر آنان در آى» . پس چون او را ديدند ، بزرگش شمردند و دست خويش ببريدند و گفتند : «منزّه است خدا ! اين بشر نيست . اين ، جز فرشتهاى بزرگوار نيست») .
حديث
874 . امام باقر عليهالسلام ـ در تفسير «شيفته او شده است» ـ : عشق به يوسف ، آن زن را از مردم ، محجوب ساخت و در نتيجه ، جز به او (يوسف) نمىانديشيد . 875 . رسول خدا صلىاللهعليهوآله : با عاشقان ، مشورت مكنيد كه آنان را رأيى نيست ؛ دلهايشان سوخته است و انديشههاشان مشوّش و خردهايشان گرفته شده.