دوستی در قرآن و حدیث نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ليكن كسى كه به سبب دل بستن به بهرههاى دنيوى و فرو رفتن در لذّات جسمانى ، اين رمزها را درنيافته و به اين گنجينهها راه نبرده است ، به هنگام شنيدن اين سخنان ، در آستانه خطر بزرگى ، همچون فرو رفتن در تاريكىهاى الحاد و در افتادن در پرتگاههاى حلول و اتّحاد است ؛ تعالى اللّه عن ذلك عُلُوّا كبيرا . ما در اين مقام ، به گونهاى كه دريافت آن بر اذهان آسان باشد ، مىگوييم كه در اين تعبيرات ، مبالغه در قرب و بيان چيرگى سلطان محبّت بر ظاهر و باطن و پيدا و پنهان بنده است . بنابراين، مقصود ـ واللّه اعلم ـ آن است كه چون بندهام را دوست بدارم ، او را به جايگاه انس خود فرا مىكشم و به عالم قدس برمىآورم و انديشهاش را در اسرار ملكوت ، غرقه و حواسش را منحصر به برگرفتن انوار آن مىكنم . در نتيجه ، قدمش در مقام قربْ استوار مىگردد و گوشت و خونش با محبّت درمىآميزد ، تا آن كه خود را فراموش كند و از حسّ خود غافل گردد و اغيار در برابرش از ميان بروند تا آن جا كه به منزله چشم و گوش او گردم . 1