دوستی در قرآن و حدیث نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دوستی در قرآن و حدیث - نسخه متنی

محمد محمدی ری شهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1382 . المحجّة البيضاء : در اخبار داوود عليه‏السلام آمده است : «به بندگانم كه با محبّتم به من روى آورده‏اند ، بگو كه : در پرده شدنتان از خلقم ، زيانى به شما زيانى نمى‏زند ؛ زيرا پرده ميان خود و شما را برداشته‏ام ، تا با چشم دلتان به من بنگريد . اين‏كه بساط دنيا را از برابر شما در هم پيچيده‏ام ، زيانى به شما نمى‏زند ؛ زيرا دين خود را برايتان گسترده‏ام و چون خشنودى مرا مى‏جوييد ، ناخشنودى خلق به شما زيانى نمى‏رساند» .

1383 . امام سجّاد عليه‏السلام ـ در «مناجاةُ العارفين» ـ : بارالها ! ما را از كسانى قرار ده كه درختان شوق تو در باغ سينه‏هاشان، شاخه گسترده و آتش محبّتت ، دل‏هايشان را فرا گرفته است ... و چشمانشان با نگريستن به تو روشن گشته است .

1384 . امام سجاد عليه‏السلام ـ در «مناجاةُ المحبّين» ـ : بارالها ! چه كسى شيرينى محبّت تو را چشيد و پس از آن ، در پىِ جايگزينى برايت برآمد ؟ چه كسى به نزديكى با تو اُنس گرفت و پس از آن ، خواستار جابه‏جايى از كنارت شد ؟

بارالها! ما را از كسانى قرار ده كه براى نزديكى و دوستى‏ات برگزيدى ، و براى محبّت و دوستى‏ات خالصشان ساختى ، و به ديدارت مشتاقشان كردى ، و به قضايت خشنودشان نمودى ، و نگريستن به رخسارت را به آنان بخشيدى ، و خشنودى‏ات را به آنان عطا كردى ، و از دورى و هجرانت ايمنشان ساختى ، و در كنارت در جايگاهى راستينْ جايشان دادى ، و شناختت را ويژه ايشان ساختى ، و آنان را اهليّت عبادتت دادى و شيفته اراده‏ات كردى ، و براى مشاهده خودت برگزيدى و چهره‏ات را برايشان بى‏پرده ساختى و دلشان را به دوستى خودت پرداختى و آنان را خواستار آنچه نزدت هست ، نمودى ، و يادت را به آنان الهام نمودى ، و آنان را وادار به شكرگزارى‏ات كردى و به فرمانبرى‏ات مشغولشان ساختى ، و آنان را از صالحانِ خلقت قرار دادى و آنان را براى رازگويى‏ات برگزيدى و هر آنچه آنان را از تو بِبُرَد ، از آنان بريدى .

بارالها ! ما را از كسانى قرار ده كه عادتشان شادابى و شوق به تو باشد و روزگارشان در سوز و گداز و ناله [از هجران تو ]به سر شود . پيشانى‏هايشان براى عظمت تو به سجده درآمده ، چشمانشان در خدمت

به‏تو شب‏ها بيدار مانده، اشك‏هايشان‏از هراس‏توريزان‏است،قلب‏هايشان به محبّتت پيوسته ، و دل‏هايشان از هيبت و شُكوه تو بركَنده است .

اى آن كه روشنى‏هاى قِداستش براى چشمان دوستدارانش مى‏درخشد و درخشش‏هاى رخسارش براى دل‏هاى شناسندگانش شوق‏آور است ! اى اميد دل‏هاى مشتاقان و اى نهايت آرزوهاى دوستداران ! دوستى تو را و دوستى آنان را كه دوستت دارند و دوستى هر آن عملى را كه مرا به نزديكى تو مى‏رساند ، از تو مسئلت مى‏كنم . از تو مى‏خواهم كه خودت را نزدم محبوب‏تر از هر آنچه جز توست ، قرار دهى و دوستى مرا نسبت به خودت ، راهبر به سوى خشنودى‏ات و شوق مرا به تو ، بازدارنده از نافرمانى‏ات قرار دهى . بر من منّت بگذار تا به تو بنگرم ، و با نگاه دوستى و توجّه به من بنگر و رخسارت را از من برمگردان و مرا از سعادتمندان و بهره‏مندان نزد خودت قرار بده ، اى اجابت كننده و اى مهربان‏ترين مهربانان !

/ 731