دوستی در قرآن و حدیث نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
1406 . الكافى ـ به نقل از بُرَيد بن معاويه ـ : نزد امام باقر عليهالسلام در سراپرده ايشان در مِنا بودم كه به زياد اسود ـ كه گويى پاهايش از جا درآمده و از كار افتاده بود ـ نگريست . از او پرسيد : «چرا پاهايت چنين شده است ؟» . گفت : با شترى نوسال كه سفرها نزارش كرده بود ، آمدم و ناگزير ، بيشتر مسير را پياده طى كردم . حضرت برايش اندوهگين شد . در اين حال ، زياد گفت : من مرتكب گناهانى مىشوم تا آن كه مىپندارم كه هلاك شدهام؛ امّا چون به ياد مىآورم كه شما را دوست دارم ، به نجات ، اميدوار مىشوم و اين پندارم برطرف مىگردد . حضرت فرمود : «آيا دين ، جز دوستى است ؟ خداوند متعال مىفرمايد : «ايمان را محبوب شما ساخت و آن را در دلهايتان آراست» . نيز مىفرمايد : «اگر خدا را دوست داريد ، از من پيروى كنيد ، تا خدا دوستتان بدارد» . باز مىفرمايد : «كسى را كه به سويشان مهاجرت كند ، دوست مىدارند» » . 1407 . الكافى ـ به نقل از فُضَيل بن يَسار ـ : از امام صادق عليهالسلام درباره دوستى و دشمنى پرسيدم كه آيا از ايمان به شمار مىرود . حضرت پاسخ داد : «مگر ايمان ، جز دوستى و دشمنى است ؟». سپس اين آيه را برخواند : « «ايمان را محبوب شما ساخت و آن را در دلهايتان آراست و كفر و فُسوق و عصيان را ناخوشايند شما ساخت . چنين كسانى همان هدايت يافتگاناند» » .