علامه مامقانى در كتاب رجالش بعد از نقل و جرح و تعديل روايات در عظمت حضرت زيد (عليه السلام ) خروج زيد را نهضتى اصيل و حساب شده مى شمارد و هدف وى را چنين بيان مى كند: ( لمقصد عقلائى عظيم و هو مطالبة حق الامامة ، اتماما للحجة على الناس و قطعا لعذرهم . ) (318) قيام مقدس زيد (عليه السلام ) روى يك قصد عقلائى بود، و آن مطالبه حق امامت بود براى اينكه حجت بر مردم تمام شود، و راههاى عذر براى آنان مسدود گردد.اين شخصيت بزرگوار سپس عقيده خود را صريح بيان مى كند و مى فرمايد:( اقول : يظهر من هذا ان غرض زيد رحمه اللّه من الخروج ، اخراج الخلافة عن ايدى المتغلبين ، ليضعها فى مستحقها و كان قد صدق بامامة ابى جعفر و ابى عبداللّه عليهماالسلام و لكنه كان يخفى ذلك حتى عن اتباعه يتضرر بذلك ابوعبداللّه (عليه السلام).(319) از اين روايات چنين استنباط مى شود، كه غرض زيد رحمت خدا بر روان او باد، اين بود، كه خلافت و حكومت را از دست حكام غاصب بيرون آورد تا آنرا به مجراى حقيقى اش قرار دهد، او امامت ، ابى جعفر (امام باقر) و ابى عبداللّه (امام صادق) را تصديق داشت ، ليكن ، وى اين مطلب را پنهان مى داشت حتى از پيروان خويش ، مبادا ضررى متوجه امام صادق ) گردد.
قول سيد عليخان حويزى
دانشمند عاليقدر مرحوم سيد عليخان حويزى صاحب (نكت البيان ) در بيان فلسفه قيام زيد پس از بيان مطالب مفصلى مى فرمايد: ( و لا ريب ان قصده و نيته ان استقام له الامر ارجاع الحق الى اهله و يدل على ذلك رضاهم عنه و انما لم يمنعه ابوعبداللّه الصادق (عليه السلام ) من الخروج )، ترديدى نيست كه قصد و نيت زيد (عليه السلام ) اين بود، كه اگر كارش استوار مى شد (و به حكومت مى رسيد) اين حق را به صاحب و اهلش (امام ) بر مى گردانيد، و دليل بر اين مطلب رضايت ائمه (عليهم السلام ) نسبت به اوست ، و امام صادق وى را از قيام منع نكرد.