خالد بن صفوان ، مى گويد: هنگامى كه زيد در رصافه به سر مى برد چند تن از علماى شام كه در فصاحت و سخنورى و استدلال يد طولايى داشتند، به خدمت وى آمدند، و بحثى را تحت عنوان (قلت و جماعت ) كه منظور دو گروه شيعه و سنى بود مطرح كردند، و آنان با جمله معروف ( ان اللّه مع الجماعة ، و ان اهل القلة هم اهل البدعة و الضلال ) يعنى خداوند، با جماعت است ، و اقليت ها اهل بدعت و گمراهى اند، بحث را شروع كردند و مقصود آنان از (اقليت ) شيعه بود.خالد مى گويد: در اين هنگام زيد بن على (عليهماالسلام ) در مقام جواب شروع به سخن كرد، او پس از حمد و ثناى خدا و درود بر پيامبر و خاندان او آن چنان عالى و رسا سخن گفت كه : ( ما سمع قرشى و لا عربى ابلغ موعظة و لا اظهر حجة و لا افصح لهجة ) يعنى شنيده نشد، هيچ قريشى و يا عربى ، در موعظه از او رساتر، و در استدلال بهتر و در فصاحت لهجه از او برتر باشد و شاميان همه در قبال سخن او خاموش شدند.(182)
زيد در مقام بحث
زيد بن على (عليه السلام ) بحث شيرينى در كتاب خود ( الصفوة ) در مقام دفاع از خاندان وحى عنوان كرده است .تاءمل و دقت در طرز بحث و استدلال زيد (عليه السلام ) ما را به تسلط علمى و مطالعه و ممارست او در قرآن و احاطه تفسيرى وى رهنمون مى سازد، او چنين استدلال مى كند:قرآن مى فرمايد: ( انما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا) (183) يعنى خداوند، اراده كرده است كه هرگونه پليدى را از شما خاندان رسالت دور نمايد، و شما را پاك و پاكيزه گرداند.جمعى از بيخردان گمان مى كنند اين آيه در شاءن زنان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) است . اينها بيخود مى گويند، زيرا اگر منظور زنها بود (طبق اقتضاى ادبيات عرب و رعايت صحت كلام ) مى بايست ضميرها را تاءنيث مى آورد و مى فرمود: (عنكن ) و (يطهركن ) به آيات قرآن دقت كنيد، و قرآن را به چشم قرآن تفسير كنيد) اگر (اهل انبياء) زنهايشان هستند، پس سخن مخالف را تصديق كنيد و اگر در قرآن اهل پيامبران فقط به زنان آنان اطلاق نشده است ، آنان (مخالفان )، از روى جهل و نادانى سخن مى گويند. و خيال كرده اند كلمه اهل يعنى فقط زنان است .خداوند در قرآن خطاب به حضرت نوح مى فرمايد: ( احمل فيها من كل زوجين اثنين و اهلك الا من سبق عليه القول ) (184) يعنى از هر نر و ماده اى دو جفت را سوار كشتى كن و همچنين اهل خودت مگر آن كسى كه قبلا سخن از او گذشت (مقصود زن كافره نوح است ) در اين آيه و آيات بعد، اهل منحصر به زن نيست و يا اصلا كلمه اهل به زنان اطلاق نشده است .و باز قرآن مى فرمايد: ( ان لوطا لمن المرسلين اذ نجيناه و اهله الا عجوزا فى الغابرين ) (185) يعنى لوط از فرستادگان ما است كه او و اهلش را نجات داديم جز پيرزنى (همسر لوط) كه از آنان باقى مانده بود.