قاسميه
اين فرقه شامل زيديه يمن مى شود، آنان پيروان يحيى بن حسين بن قاسم معروف به (رسى ) (متوفاى 298 ه ق ) مى باشند، بعضى قاسميه را به (قاسم بن ابراهيم ) نسبت مى دهند. (1003) نشوان بن سعيد حميرى مى گويد: زيديه يمن اكثرا از فرقه جاروديه هستند، نه قاسميه .(1004)قاسميه در مواردى در مساءله امامت با سائر فرق زيديه اختلاف راءى دارند، آنان قائلند:كه امام بايد از طريق نص و تعيين باشد، يعنى خداوند به وسيله پيامبرش او را به عنوان امام منصوب كرده باشد.(و اين عقيده شيعه اماميه نيز مى باشد.)قاسميه مى گويند: ( و ان اللّه امر نبيه بان ينص على رجل بعينه حتى لا يقول احد انه اولى بالامامة ) همانا خداوند به پيامبرش امر مى كند كه مرد معينى را به عنوان امام نصب نمايد و به امامت وى تصريح كند تا مبادا كس ديگرى اين منصب را براى خودش سزاوار داند.( فالامامة فرض من الفروض الدينية ) پس امامت يكى از فرائض دينى است ، و نصب امام امرى واجب و بايد امام از خاندان پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام ) باشد.(1005)و علت اينكه مى گويند: امام حتما بايد از اهل بيت پيامبر باشد اين است كه ، اگر امامت و رهبرى از خاندان رسول خدا دور شود، هر فرقه اى مدعى آن مى شود، و اختلاف بزرگى بين مسلمين بوجود مى آيد. و معلوم است نتيجه اختلاف از بين رفتن دين است .
قاسميه روى همين اصل ، امامت و خلافت ابوبكر و عمر و ديگران كه از اهل بيت پيامبر نيستند قبول ندارند و معتقدند كه امامت حق مسلم على بن ابى طالب (عليه السلام ) مى باشد، و پيامبر از جانب خداوند درباره او نص صريح دارد و استدلال به واقعه غدير خم مى كنند كه پيامبر على (عليه السلام ) را رسما به عنوان جانشين و خليفه از ناحيه خود منصوب و معين نمود و فرمود: ( من كنت مولاه ، فعلى مولاه ) هر كس من ولى اويم ، على ولى اوست .و قائلند كه : پيامبر نسبت به امامت على (عليه السلام ) وصيت فرموده است . و مى گويند: ( ان الرسول كان خير الناس و اعلم الناس فينبغى ان يكون وصيه من بعده خيرهم ، و اعلمهم و اطوعهم لامره ، و انفذهم لوصيته ) (همانا پيامبر خدا (صلى اللّه عليه و آله ) بهترين و داناترين مردم بود، لذا كسى شايستگى جانشينى او را دارد كه همانند پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله ) باشد. و در پيروى از او بر سايرين مقدم باشد.)قاسميه معتقد است اگر مفضول (كسى كه فضيلتش كمتر است ) بر فاضل مقدم شود، واجب است او رياست را به افضل و برتر تسليم نمايد، و خود كناره گيرد، البته اين عقيده از مختصات قاسميه است و ساير فرق زيديه اين را نمى گويند.(1006)