زيد به امامت ائمه معصومين (عليهم السلام ) ايمان و اقرار داشت - شخصیت و قیام زید بن علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شخصیت و قیام زید بن علی (علیه السلام) - نسخه متنی

ابو فاضل رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و ما در چند جاى اين كتاب اين مطلب را روشن ساخته ايم و در فصل اقوال علماى اسلام درباره قيام زيد و شخصيت وى در اواخر اين كتاب مطلب كاملا روشن مى گردد.

(برگرديم به اصل مطلب ): آنگاه ماءمون به امام هشتم (عليه السلام ) عرض ‍ كرد اى اباالحسن آيا زيد مدعى امامت براى خويش نگشت ، و بيرون از حق وى نبود؟

امام در پاسخ فرمود: زيد، چيزى كه حق خودش نبود مدعى آن نگشت ، او از چنين ادعايى از خدا بيم داشت ، او تقوايش بالاتر از اين بود كه چنين پندارد.
اى ماءمون اين گواه خيالات و سخنان براى كسى خوب است ادعا كند كه بر امامت وى نص و تصريح فرموده ، آنگاه مردم را بدبين و گمراه گرداند و سپس امام جملات خود را با اين جمله پايان داد: ( و كان زيد بن على عليهماالسلام و اللّه ممن خوطب بهذه الاية : و جاهدوا فى اللّه حق جهاده هو اجتبيكم ).(779) به خدا قسم زيد از جمله كسانى است كه مصداق اين آيه شريفه قرار مى گيرد: جهاد كنيد در راه خدا، حق جهاد را كه او شما برگزيد.(780)

سخن سيد عليخان
مرحوم سيد عليخان حويزى در (نكت البيان ) در بيان فضائل جناب زيد جمله زيبايى دارد، او پس از بيان مطالبى مى گويد: ( و لم يكن معتقدا كمعتقد الذين يزعمون انهم تبعوا آثاره استضاء و انارة و استناروا مناره من فرق الزيديه)،(781) او معتقد به اعتقاد كسانى كه گمان كردند از وى پيروى مى كنند و از نور وجودش استفاده مى كنند از فرق زيديه نبود.

زيد به امامت ائمه معصومين (عليهم السلام ) ايمان و اقرار داشت

1 - متوكل بن هارون ، گفتگوى مفصلى با يحيى فرزند زيد (عليه السلام ) دارد كه در قسم (راوى صحيفه سجاديه ) در همين كتاب آورده ايم ، امّا جمله اى از سخنان مربوط به اين فصل است كه در اينجا مى آوريم : موقعى يحيى حالات عبادت و زهد پدرش را شرح داد متوكل گويد: فرزند پيغمبر، امام بايد چنين باشد، يحيى گفت : اى اباعبداللّه ، پدرم امام نبود، ولى وى از سادات بزرگوار و از زهاد و مجاهدين در راه خدا بود.

گفتم : آيا پدرت مدعى امامت بود؟

و احاديثى در رد مدعيان دروغين امامت از رسول خدا به ما رسيده است !

يحيى گفت : ساكت باش ، پدرم زيرك تر و داناتر از آن بود كه چيزى كه حق وى نيست ادعا كند.

بلكه او مى گفت :

من شما را به (رضاى (مرضى ) آل محمّد) دعوت مى كنم و منظور وى از رضا پسر عمويم امام صادق (عليه السلام ) بود.

گفتم : پس در اين زمان امام صادق فقيه و امام است ؟

گفت : بلى در خاندان خود از همه داناتر و بالاتر است .(782)

/ 344