امام هشتم (ع ) از زيد دفاع مى كند
امام هشتم برادرى داشت به نام زيد او شهامت و شجاعتى فوق العاده داشت ، او به كمك (ابوالسرايا) قيام كرد و رسما عليه حكومت بنى العباس وارد مبارزه شد، و خانه آنان را به آتش كشيد، به اين جهت به (زيدالنار) معروف گشت .(778)عمال ماءمون او را دستگير كردند و به نزد ماءمون به پايتختش بردند اگر وساطت امام نبود شايد به مرگ محكوم مى شد، امّا ماءمون به خاطر امام او را بخشيد.ماءمون روزى به همين مناسبت با حالتى خشمگين به امام هشتم عرض كرد، پسر عم ، اين زيد هم مانند همان زيد بن على است او هم مرد آشوب گرى بود و قيام كرد و كشته شد، تا ماءمون اين جمله را خدمت امام عرض كرد، امام منقلب شد، و با سخنان مهيج و مستدل از مقام والاى حضرت زيد بن على (عليهماالسلام ) دفاع كرد. فرمود:ماءمون اين زيد را (زيد النار) با زيد بن على مقايسه نكن ( فانه كان من علماء آل محمّد غضب للّه عزوجل فجاهد اعدائه حتى قتل فى سبيله ) او از دانشمندان خاندان پيامبر بود براى خدا خشمگين شد و با دشمنان او جنگيد و در راه او به شهادت رسيد، اى ماءمون پدرم موسى بن جعفر (عليهماالسلام ) مى فرمود: خدا رحمت كند عمويم زيد (عليه السلام ) را اگر پيروز مى گشت به وعده خويش عمل مى كرد، (و حكومت را به امام صادق مى سپرد) با پدرم (امام صادق ) درباره قيامش مشورت كرد، پدرم در جواب فرمود: ( يا عمى ان رضيت ان تكون المقتول المصلوب بالكناسة فشاءنك )، ) اى عمويم اگر دوست دارى همان مقتول به دار آويخته كناسه (كوفه ) باشى پس راه تو آن است .آنگاه زيد برخاست و رفت ، امام صادق (عليه السلام ) فرمود: ( ويل لمن سمع واعيته فلم يجبه ) واى بر آن كس كه نداى او را بشنود و به كمك او نشتابد.
(خواننده عزيز از اين اقوال و روايات غرض زيد كاملا از قيامش روشن مى شود كه او مدعى امامت نبود و از آخر حديث مطلب آشكار است كه امام رخصت جهاد و قيام مى دهد، و اگر قيام و خلاف ميل امام و خواسته خدا بود قطعا امام در مقام مشورت او را نهى مى كرد.در ذيل حديث امام صراحت عقيده خويش را نسبت به اين نهضت اصيل با جمله (واى بر كسى كه به نهضت او جواب مثبت ندهد و كمك نكند) بيان مى كند، لذا جمعى از بزرگان شيعه چون مرحوم شهيد در قواعد مامقانى در ( تنقيح المقال ، ) و آية اللّه خوئى در رجالش تصريح مى كنند كه قيام زيد به اذن امام (عليه السلام ) بود.