اختلاف بر سر موقوفات پيامبر (ص ) و اميرالمؤ منين (ع )
هشام بن عبدالملك ، براى سرگرم كردن علويان با هم احيانا ايجاد نزاع و كشمكش و مشغول كردن آنان ، صدقات و موقوفات پيامبر را دستاويز قرار مى داد. (344) كه از اين رهگذر زيد با ديگر فرزندان على (عليه السلام ) بر سر توليت و استفاده از آن به جان هم بيفتند و اين كار از چند جهت به نفع دستگاه حكومت بود.1 - علويان كه در راءس مخالفين دودمان اميه بودند، به جاى مبارزه با دشمن ، با خود مشغول كردند. و اين نفع زندگى براى دستگاه خلافت بود.2 - زيد بن على و ديگر علويون به عنوان دنياپرستان و پول دوستان وجهه معنويشان در ميان مردم از بين برود.3 - چون بعضى از صدقات و موقوفات توليت آن به دست فرزندان امام حسين (عليه السلام ) بود و اين خود قدرتى براى آنان به شمار مى رفت دشمن مى خواست با ايجاد تفرقه و اختلاف آنرا از دست ايشان بيرون كشد.4 - ايجاد نزاع بين بنى الحسن و بنى الحسين به بهانه موقوفات علاوه بر مساءله امامت و خلافت . به اختلاف ميان آنان دامن مى زد.
ريشه اين صدقات و موقوفات
موقوفات پيامبر (ص )
اصل اين موقوفات برگشت به زمان خود پيامبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله ) دارد حضرتش وصيت كرد كه بعضى از اراضى در دست يگانه دخترش فاطمه (عليهاالسلام ) باشد و از آن استفاده كند، اين اراضى در چند منطقه به نامهاى : دلال ، عوان ، حسنى ، صافيه ، املاك ام ابراهيم ، مثيب ، يرقه معروف بودند (345) و اين املاك در نزديك و مجاور شهر مدينه بود.(346)و املاك ديگرى هم به عنوان موقوفات علتى (عليه السلام ) در دست آنان بود. اين املاك بعدا در دست فرزندان فاطمه (عليهاالسلام ) بود ولى عمال حكومت هميشه نسبت به آن چشم طمع داشتند و مرتبا آن را از دست صاحبان شرعى و متوليان قانونى آن بيرون مى آوردند. ولى همان طور كه قبلا يادآور شديم ، اين املاك و موقوفات بارها به بهانه هاى مختلف سبب ايجاد اختلاف و نگرانى بين علويون شد كه در واقع علت اصلى آن قدرت هاى معاصر بودند، در عصر هشام بن عبدالملك نيز بخاطر همين موقوفات و به بهانه آنها ناراحتى هاى فراوانى را براى زيد پديد آوردند كه در تصميم وى به قيام بى اثر نبود.