فرقه جاروديه يكى از فرق مهم زيديه است كه پيروان ابى الجارود زياد بن منذر همدانى مى باشند.(966)ابوجارود از اصحاب امام باقر (عليه السلام ) بود و موقعى زيد قيام كرد به وى متمايل شد و قائل به امامت زيد گرديد.(967)و آنچه از ابى جارود نقل شده كتابى است در تفسير كه از امام باقر آن را روايت كرده است . (968) جاروديه آراء و عقائد خاصى در مساءله (امامت ) دارند.و نظر خاصى درباره (مهدى منتظر (عليه السلام ) و (علوم اهل بيت ) دارند امّا مساءله امامت ، نظر آنان به شيعه بسيار نزديك است آنان در مساءله امامت مى گويند: پيامبر خدا (صلى اللّه عليه و آله ) بر خلاف على (عليه السلام ) نص صريح داشت البته نه به نام ، بلكه ، به وصف و خصوصيات ديگر.و پيامبر على را به صفاتى توصيف كرده كه در ديگرى يافت نمى شد (969) و اكثر اصحاب پيامبر، آنان كه بيعت على را ترك كردند و به حكومت غير از او راضى شدند كافرند. (970) جاروديه خلافت عمر و ابوبكر را نمى پذيرند.(971)امّا آنان در امامت بعد از على (عليه السلام ) اختلاف نظر دارند.آنها قائل به امامت امام حسن (عليه السلام ) و سپس امام حسين (عليه السلام ) مى باشند و امامت را روى اولاد امام حسن (عليه السلام ) و امام حسين (عليه السلام ) يكسان مى دانند، و مى گويند هر كس از آنان قيام كرد و مستحق امامت بود، وى امام است .(972)امّا عقيده آنان درباره اصل (مهدى منتظر (عليه السلام ) همان عقيده شيعه مى باشد، جاروديه به مساءله رجعت كه از مختصات شيعه است معتقد است امّا در مصداق (و اينكه چه شخصى مهدى است و چه كسى رجعت مى كند با شيعه فرق مى كنند و بين خودشان نيز اختلاف است .)(973)فرقه اى از جاروديه به نام (محمديه ) كه قائل به امامت محمّد بن عبداللّه بن حسن بن حسن بن على بن ابى طالب (عليهماالسلام ) كه همان (نفس زكيه ) است مى باشد، و مى گويد: او امام منتظر و مهدى اين امت است و رجعت خواهد نمود. او نمرده است و كشته نشد و خروج مى كند، و دنيا را پر از عدل و داد مى نمايد.(974)دسته ديگر از آنان معروف به (طالقانيه ) كه به مرگ (نفس زكيه ) اعتراف دارند و مى گويند امامت در محمّد بن قاسم كه مدتى بر طالقان حكومت مى كرد مى باشد، و او نمرده است و كشته نشده و خروج خواهد نمود.(975)و دسته سوم از آنان به نام (عمريه ) مى گويند امام منتظر يحيى بن عمر است كه معروف است در كوفه كشته شد، ولى كشته نشده است .(976)