فاتحان عباسى روى اجساد بنى اميه نشستند و غذا خوردند - شخصیت و قیام زید بن علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شخصیت و قیام زید بن علی (علیه السلام) - نسخه متنی

ابو فاضل رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هنگامى كه دختران مروان بن محمّد به حضور صالح بن عبداللّه آمدند صالح گفت :

( الم يقتل هشام بن عبدالملك زيد بن على و صلبه بكناسة الكوفة و قتل امراءة زيد بالحيرة على يد يوسف بن عمر، الم يقتل الوليد بن يزيد يحيى بن زيد و صلبه فى خراسان ). ) (698)

(آيا هشام بن عبدالملك زيد بن على (عليه السلام ) را نكشت و بدن او را در كناسه كوفه به دار نياويخت ؟ يوسف بن عمر همسر زيد را در حيره كشت ، و آيا وليد بن يزيد، يحيى بن زيد را نكشت ؟ و در خراسان به دار نزد.

فاتحان عباسى روى اجساد بنى اميه نشستند و غذا خوردند

آرى جنايتكاران اموى مى پنداشتند كه ديگر بعد از كشته شدن امام حسين و يارانش و خاموش كردن شعله هاى انقلاب زيد (عليه السلام ) و يحيى ديگر بر تمام مشكلات فائق آمدند و هميشه بر اريكه قدرت با ناز و نعمت به عيش و شهوترانى به ميل هواى خويش حكومت مى كنند، امّا غافل از اينكه :

( الملك يبقى مع الكفر و لا يبقى مع الظلم ) حكومت با كفر دوام آورد، امّا با ظلم دوامى نخواهد داشت آنان حتى خيال نمى كردند كه روزى دست انتقام از آستين عدالت بدر آيد و پوزه آنان را به خاك مذلت بمالد.
آرى خون شهيدان ، مى جوشد و انتقام دشمنان گرفته خواهد شد، پس از پيروزى بنى عباس كه در واقع مرهون فداكاريها و مجاهدت حضرت حسين (عليه السلام ) و ياران نمونه اش و آنگاه زيد و ياران او و سپس فرزندش ‍ يحيى و ديگر مجاهدين علوى بود.

آفتاب قدرت و عزت بنى اميه غروب كرد، و آن مغروران و از خود راضيان چنان به ذلت و نكبت گرفتار شدند كه در تاريخ كم سابقه است ، و خداوند انتقامى از آنان گرفت كه تا ابد ذلت آنان دوام يافت و ديگر روى خوشى نه در دنيا و نه در آخرت به خود نديدند، آرى ( ان ربك لبالمرصاد) (699) همانا خداى تو، در كمينگاه است .

حمام خون
صداى زنگ انقلاب و حماسه زيد (عليه السلام ) در اطراف قصور بنى عباس قطع نمى شد، و انشاد يك بيت شعر، ياد زيد را زنده مى كرد و احساسات مردم را به جوش مى آورد.

در اوايل قدرت عباسيان بود كه شبل بن عبداللّه بر عبداللّه بن على عباسى وارد شد، و اطراف او هشتاد نفر از سران بنى اميه كنار سفره طعام نشسته بودند. شبل اين اشعار را خواند (بعضى اين اشعار را به سديف بن ميمون نسبت مى دهند).(700)

/ 344