آزادمنشى زيد (عليه السلام ) - شخصیت و قیام زید بن علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شخصیت و قیام زید بن علی (علیه السلام) - نسخه متنی

ابو فاضل رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آزادمنشى زيد (عليه السلام )

پس از اين جريان بار ديگر زيد (عليه السلام ) آهنگ شام كرد مى خواست با هشام خليفه اموى ملاقات كند، هشام از ورود زيد به پايتخت نگران شد، و به زيد اجازه ملاقات نداد و جاسوسى گماشت تا مراقب زيد باشد و كلمات و حركات او را گزارش دهد.

زيد به ناچار به وسيله نامه مطالب خود را براى هشام شرح داد، هشام ذيل نامه نوشت (ارجح الى منزلتك ) به خانه خود برگرد، زيد از اين جواب ناراحت شد و تصميم گرفت در شام توقف كند.

بالاخره هشام ، اجازه داد كه زيد به بارگاه او بيايد با او مذاكره كند، زيد موقعى از پله هاى كاخ بالا مى رفت كه به اطاق مخصوص هشام برود با خود اين جمله را زمزمه مى كرد:

به خدا سوگند، زندگانى تواءم با مذلت و خوارى را دوست ندارم .

جاسوس خليفه كه سايه وار زيد را تعقيب مى كرد اين جمله را شنيد و قبل از ورود زيد به غرفه مخصوص هشام جريان را گزارش داد...
هشام ، با آشنايى به روحيان زيد و قرائن ديگرى كه مى دانست ، فهميد، زيد، آرام نمى گيرد و بالاخره روزى قيام خواهد كرد، به همين جهت موقعى چشمش به زيد افتاد.

گفت : ( انت زيد المؤ مل للخلافة ). تو همان زيدى كه آرزوى خلافت را در سر مى پرورانى و به او پرخاش كرد و زيد همان جواب هاى تند و دندان شكنى به خليفه سفاك داد.(337)

زيد از مجلس هشام برخاست و اين اشعار را به زبان جارى كرد:




  • شرده الخوف و اذرى به
    منخرف الكفين يشكوا الوجا
    قد كان فى الموت له راحة
    ان يحدق اللّه له دولة
    تترك آثار العدى كالرماد



  • كذاك من يكره حر الجلاد
    تبكيه اطراف القنا و الحداد
    و الموت حق فى رقاب العباد
    تترك آثار العدى كالرماد
    تترك آثار العدى كالرماد



ترجمه

ترس او را آواره كرد و مورد طعن و خوارى قرار گرفت آرى كسى كه تيزى شمشير را خوش ندارد چنين خواهد شد.

كسى كه كفش او پاره شده از رنج پياده روى مى نالد، چون كه پايش را سنگهاى خارا مجروح كرده است .

براستى كه راحتى او در مرگ است ، و مردن بر همه بندگان حتم و مسلم است .

اگر خداوند آنان را دولتى محيط و حكمروا سازد، آثار دشمن همانند خاكستر نابود شود.(338)

/ 344