جاروديه قائل است كه تمام فرزندان رسول خدا از نظر علم و دانش و فرا گرفتن آن از خدا يكسانند و فرقى بين آنان قائل نمى شود.(979)مى گويند: اهل بيت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) در اكتساب علوم و معارف با ساير مردم فرق دارند، و آن اينكه آنان علم را از كسى ياد نمى گيرند ( العلم يحصل لهم قبل التعلم فطرة و ضرورة ) (980) بلكه علم و دانش قبل از ياد گرفتن براى آنان حاصل است ، روى اقتضاى فطرت و ضرورت .و عجيب اين كه مى گويند ( من ادعى ان من كان منهم فى المهد و الخرق ليس مثل علم رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله ) فهو كافر مشرك ). هر كس ادعا كند كه كسى از آنان (اهل بيت ) حتى در زمان طفوليت از نظر علم مانند رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نباشد او كافر و مشرك است .(981)مى گويند: علم در سينه آنان مى جوشد، همانطور كه گياه از آب باران سبز مى شود، و خداوند است كه آنان را تعليم مى دهد.(982)خلاصه جاروديه ، كسى را از اهل بيت بر ديگرى برتر نمى داند و همه را يكسان مى دانند، روى همين اصل مى گويند همه آنان شايسته مقام (امامت ) و رهبرى مى باشند.(983)جاحظ، به اين روش جاروديه عيب مى گيرد، و مى گويد:شيعه به فرزندان رسول خدا جنايت كرده و نگذاشته آنان دنبال كسب علم و دانش بروند، و خيال كرده اند كه خداوند به آنان علوم و معارف را الهام مى كند و آنان از فرا گرفتن آن از ديگران مستغنى مى باشند.(984)(البته جاحظ بايد اين اشكال را بر جاروديه وارد كند نه به شيعه و اهل بيت ).