فرهنگ اسلام
امّا در اين گيرودار و شرايط سخت در اثر فشار حكومتهاى غاصب اموى ائمه معصوم چون امام حسن و امام حسين و امام سجاد تا آن زمان نتوانسته بودند، اقلا به نشر فرهنگ واقعى اسلام بپردازند و كام تشنه مردم را سيراب سازند بنحوى كه روايات در احكام اسلام از اين ائمه در كتب روائى ما محدود و كم است و علت آن ايادى اختفاء و خفقان محيط بوده است .لذا امام باقر (عليه السلام ) و امام صادق (عليه السلام ) در صدد فرصت بودند بلكه به يك جهاد عظيم علمى و فرهنگى دست بزنند و اين شرايط و اوضاع براى آنان بهترين فرصت بود.از اين جهت اين دو امام معصوم دامن همت را به كمر زدند و از اين شرايط استثنايى (درگيرى بعضى علويون و بنى العباس با بنى اميه ) از فرصت استفاده كردند و با تشكيل مكتب مجهز و دانشگاهى بى نظير به نشر احكام واقعى اسلام پرداختند. و مى بينيم كه كتب علمى و فقهى و روائى ما پر است از روايات و احاديث مفصلى كه از اين دو امام معصوم به ما رسيده است . گرچه آنها با محدوديت و كارشكنى دشمنان روبرو بودند لذا خيلى از احكام را به شكل تقيه و پنهانى به شاگردان خود آموختند.كمك به انقلابيون
نشر فرهنگ اسلامى اين خدمت شايان و گرانبها تنها وظيفه آنها نبود بلكه ائمه دين (عليهم السلام ) در هر شرائطى كه براى آنان مساعد بود، به انقلابيون مسلمان و متعهد كمك مى كردند و بر ضد حكومت عصر خويش ، قيام مى نمودند، و به آنهائى كه در راه برانداختن رژيم هاى فاسد بنى اميه و سپس بنى عباس مبارزه مى كردند يارى مى دادند.ابوعبداللّه سيارى از يكى از يارانش نقل مى كند، كه در محضر امام صادق (عليه السلام ) سخن از قيام كنندگان و مجاهدين آل محمّد (صلى اللّه عليه و آله ) به ميان آمد امام فرمود:خبر و سعادت از ما و شيعيان ما جدا نيست مادامى كه قيام كننده اى از آل محمّد قيام كند. آنگاه امام علاقه شديد خود را به قيام كنندگان ابراز مى كند و مى فرمايد: ( لوددت ان الخارجى من آل محمّد خرج و على نفقة عياله ) (301) ، دوست دارم قيام كننده اى از آل محمّد قيام كند و من مخارج بازماندگانش را به عهده بگيرم .ائمه (ع ) خواستار اصلاح امت بودند
با ذكر اين مقدمات معلوم شد كه ائمه دين خواستار اصلاح اوضاع مسلمين مخصوصا در كادر رهبرى و زعامت بودند و هميشه ، به عناوين مختلف در حدود امكانات ظاهرى خويش بر پيكر حكام جور، ضربه وارد مى كردند.و از آن طرف در زمان امام معصوم صادق آل محمّد (عليه السلام ) چنان بنى اميه ظالمانه ، حكمرانى مى كردند، كه هر انسان با شرافت و مسؤ ول ، نمى توانست آرام بنشيند و دست روى دست بگذارد.