سيه جامگان خراسان
(سيه جامگان ) خراسان به انقلابيونى گفته مى شد كه بعد از شهادت زيد در ركاب يحيى بن زيد (عليه السلام ) جنگيدند و بعد از كشته شدن يحيى لباس سياه را از تن بيرون نياوردند، و بالاخره در ميان مردم مبارز خراسان ، مردى شجاع و با كفايت به نام (ابومسلم خراسانى ) از اين موقعيت مناسب استفاده كرد، و رهبرى سيه جامگان را به عهده گرفت (687) و لشكرى عظيم به وجود آورد و موفق شد كه بر بنى اميه چيره و پيروز گردد، كه شرح حال ابومسلم و قيام و پيروزى او خود كتاب مفصلى مى شود، البته شخص ابومسلم از نظر تاريخ اسلام كاملا شناخته نشده .و معلوم نيست ، او عرب بوده يا عجم يا ترك يا بربر، و در تواريخ از جمله صفات او خونريزى و هتاكى و آدم كشى را به او نسبت مى دهند.وانگهى خود ابومسلم از دعات بنى عباس و دست نشاندگان آنان بود و نتيجه كار او روى كار آمدن عباسيان شد، و اگر ابومسلم خراسانى طرفدار اهل بيت پيامبر از علويون بود بايد حكومت را به امام صادق (عليه السلام ) مى سپرد، نه فرزندان عباسى ، لذا ابومسلم وجهه خوبى در نظر شيعيان و ائمه اسلام (عليهم السلام ) ندارد.(688)استاد معظم مرحوم آقاى مطهرى شهيد در كتاب (خدمات متقابل اسلام و ايران ) در اين باره چنين مى نويسد:(نهضت سياه جامگان خراسان عليه مظالم و تبعيضات اموى به نام اسلام و عدل اسلامى آغاز گشت نه به نام ديگر)، داعيان و نقيبان عباسيان كه مخفيانه به دعوت مى پرداختند دم از عدالت اسلامى مى زدند و مردم را به ( الرضى من آل محمّد) مى خواندند، رايتى كه براى مردم خراسان از طرف صاحبان دعوت (كه نامش مخفى نگه داشته مى شد) رسيد مشكى بود و آيه مباركه قرآن ( اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا و ان اللّه على نصرهم لقدير) (689) (به ستم ديدگان اذن داده شد كه (با ستمكاران) بجنگند و خداوند بر يارى آنان قادر است ) ثبت بود، در آغاز نهضت نه نام آن آل عباس در ميان بود و نه نام ابومسلم و نه نام قوميت ايرانى و نه نام ديگر، جز نام اسلام و قرآن و اهل بيت و عدل و مساوات اسلامى ، هيچ شعارى در بين نبود جز شعارهاى مذهبى مقدس اسلام ابومسلم بعدها از طرف ابراهيم (690) امام معرفى شد، در يكى از سفرها كه داعيان عباسى مخفيانه به مكه آمدند و با ابراهيم امام ملاقات كردند، او ابومسلم را كه هيچ معلوم نيست كى است ؟
اهل كجا است ؟ عرب است يا ايرانى ؟
معرفى كرد و چون ابومسلم در خراسان ظهور كرد و نام ابومسلم خراسانى معروف شد.