پيش از نبرد خونين زيد (عليه السلام ) حوادثى ناگوار براى حضرتش بوجود آمد كه اين حوادث در تسريع قيام و منجر شدن به جنگ بى اثر نبود. و اين حوادث سبب شد كه قهرمان انقلاب آل محمّد (صلى اللّه عليه و آله ) تصميم قطعى خويش را بگيرد و مقدمات نهضت و انقلاب را فراهم آورد اين پيشامدهاى ناگوار در روح فرمانده دلير علوى اثر فوق العاده گذاشت و خون گرم و مقدس حضرتش را به جوش آورد، و كاسه صبر او را لبريز ساخت . تجمل اين پيشامدهاى ناگوار و وضع نابسامان ملت اسلام كه در زير چكمه هاى دژخيمان حكومت شام نيمه رمقى برايشان نمانده بود براى شخصيت فوق العاده و با شهامت چون زيد (عليه السلام ) بسيار سخت و مشكل بود.با پيش آمدن اين حوادث ، موقع اجراى فرمان حق و وظيفه آسمانى حضرت زيد (عليه السلام ) فرا رسيد، اينك آن حوادث :
برخورد شديد زيد با خليفه سفاك اموى
زيد (عليه السلام ) بارها به مناسبت هاى مختلف به دستور هشام بن عبدالملك حكمران اموى به دربار جلب و احضار مى شد و با خليفه غاصب ملاقات هاى مختلفى داشت زيد (عليه السلام ) از اين فرصتها استفاده مى كرد، و خليفه مستبد اموى را نصيحت مى كرد و اوضاع نابسامان ملت اسلام و جناياتى كه نسبت به مردم بالا خص انقلابيون علوى روا داشته مى شد و هشام شخصا در راءس همه اين ظلمها بود، براى وى تشريح و گوشزد مى نمود.از جمله شيخ مفيد در ارشاد مى گويد: روزى زيد (عليه السلام ) بر بارگاه هشام وارد شد، اطرافيان و بله قربان گويان اموى همه گرد خليفه مغرور نشسته بودند موقعى كه شخصيت بارز اسلام فرزند حسين (عليه السلام ) وارد بر آنان شد، مى خواست نزديك هشام بنشيند هشام به قصد اهانت و جسارت نسبت به ساحت مقدس زيد (عليه السلام )، به اطرافيانش اشاره كرد كه جايى براى نشستن زيد (عليه السلام ) باز نكنند. و از اين رهگذر اهانتى نسبت به زيد (عليه السلام ) شده باشد.