احاطه علمى زيد (ع )
ابوحمزه ثمالى و ابوخالد واسطى كه دو تن از شخصيتهاى بزرگ علمى اسلامند و خود فقيه و صاحب نظرند مى گويند: رساله اى را بر ردّ مخالفان نوشتيم ، و پس از اتمام آن را به مدينه برده تا از نظر مبارك معلم بزرگ ما امام باقر (عليه السلام ) بگذرد كه احيانا اگر اشكالاتى داشته باشد، با تذكر حضرت برطرف نماييم ، موقعى كه به مدينه آمديم و خدمت امام مشرف شديم ، حضرت را از نوشتن كتاب مطلع ساختيم ، امام در ضمن تشويق و ترغيب ما در اين كار فرمود: بسيار كار شايسته كرديد و سعى و كوشش شما، ارزنده است .و بعد امام پرسيد: آيا اين كتاب را به (زيد) ارائه داده ايد؟گفتيم : خير، فرمود: آن را در حضور او بخوانيد، آنگاه ببينيد نظر او چيست ؟ما طبق دستور امام به حضور زيد (عليه السلام ) رفتيم و او را از جريان كتاب مطلع ساختيم به ما فرمود:
آنچه نوشته ايد بخوانيم ببينيم چيست ؟ما كتابچه را تا آخر خوانديم ، گفت : بسيار خوب ، زحمت كشيده ايد و كوشش فراوان كرده ايد امّا، اين نوشته مايه شكست شماست ، آنگاه او يكى پس از ديگرى مطالب ما را رد كرد. به خدا قسم ما، نمى دانيم از چه تعجب كنيم ، آيا از اينكه او گويى كتاب را يكباره حفظ كرد و آيا از ردّ مستدل او متعجب باشيم .
آنگاه خود او راه استدلال و شيوه بحث و بيان مطالب متناسب را به ما راهنمايى فرمود، و رويه ردّ مخالفان را بنحو احسن به ما نشان داد.
بعد از اين مجلس ، باز خدمت امام باقر (عليه السلام ) مشرف شديم و جريان را و وجوه استدلال زيد (عليه السلام ) را براى حضرتش بازگو كرديم .امام (عليه السلام ) فرمود:
روزى پدرم ، زيد را خواست و دستور داد تا قرآن بخواند، او خواند، سپس پدرم آيات مشكلات قرآن را از او پرسيد، و او يكى يكى جواب صحيح مى داد، پدرم اينقدر تحت تاءثير استعداد فوق العاده و دانش او قرار گرفت ، كه برخاست و بين دو چشم زيد را بوسيد.
بعد، امام باقر (عليه السلام ) خود نيز، مقام علمى و تبحر فوق العاده زيد را به اصحابش گوشزد كرد و با جمله اى جالب و رسا فرمود: ( ان زيدا اعطى من العلم مثل ما علينا بسطة )
يعنى به زيد همانند علم مادر وسعت و احاطه افاضه شده است .(107)