از پيروان يعقوب مى باشند، (1007) و آنان ولايت و خلافت ابى بكر و عمر را قائلند، امّا اگر كسى خلافت آن دو را نپذيرد، وى را بد نمى دانند و مسلمان و مؤ من مى خوانند.(1008)آنان قائل به مساءله (رجعت ) (بازگشت دوباره مردگان به دنيا) كه از مختصات شيعه است نيستند، و از كسانى كه اين عقيده را دارند دورى مى گزينند.(1009)
نعيميه
از اصحاب نعيم يمانى مى باشند، آنان قائلند كه امامت حق مسلم على (عليه السلام ) بود و او مى بايست خليفه بلافصل پيامبر گردد. امّا امت اسلام خطا رفتند و افضل و برتر را ترك كردند و ديگران را خليفه دانستند، ليكن اين خطا و اشتباه را قابل بخشش مى دانند.(1010)
مطرفيه
اين فرقه از زيديه ، قائلند كه امام بايد، اعلم و افضل باشد. (1011) آنها به مساءله رجعت نيز معتقدند.(1012)
زيديه و اماميه
كلمه (شيعه ) به دو فرقه مهم اسلامى گفته مى شود: اماميه ، زيديه .جاحظ گويد: ( ان الشيعة رجلان زيدى و رافضى ) (1013) شيعه به دو كس گفته مى شود، زيدى و رافضى .
عقائد مشترك زيديه و اماميه
البته موقعى اين دو فرقه تحت عنوان (تشيع ) گرد مى آيند، حتما بين آنان علايق و عقايد متفق و مشتركى دارند، گرچه در بعضى موارد اختلافاتى بين آنان به چشم مى خورد. امّا عقايد مشترك آنان در مساءله امامت :1 - اماميه ، قائل به امامت و خلافت بلافصل على (عليه السلام ) بعد از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) مى باشد، و خلافت را از كسانى كه بر حضرتش تقدم جستند نفى مى نمايند.(1014)اماميه دليل مى آورد كه پيامبر بر خلافت على (عليه السلام ) نص صريح داشت و او به عنوان امام معين شده است .(1015)جاروديه : كه فرقه مهمى از زيديه است نيز معتقد است كه پيامبر بر صفات امام نص صريح داشت امّا فرد معينى را تعيين نكرد.(1016)