اسماعيل ، از گفتارت متشكريم !
حافظ مرزبانى در حالات سيد حميرى نقل مى كند كه :فضيل گفت : بعد از شهادت زيد (عليه السلام ) خدمت امام صادق (عليه السلام ) رسيدم و حضرتش سخت مى گريست ، و مى فرمود: خدا زيد را رحمت كند، او عالمى درستكار بود، و اگر پيروز مى شد مى دانست حكومت را به كى بسپارد.فضيل مى گويد: عرض كردم : اجازه مى فرمائيد شعر سيد را برايتان بخوانم ؟فرمود: كمى صبر كن .بعد امام دستور داد، پرده هايى زدند و در اطاق ها را غير از يك در باز كردند.سپس فرمود: بفرما بخوان .من آن اشعار معروف سيد را خواندم كه مى گويد: (569) ( لام عمرو باللوى مربع ) تا آخر.فضيل 13 بيت آن را در مجلس براى امام خواند، و مى گويد: موقعى شعرها را مى خواندم ، صدايى از پشت پرده در ميان شيون زنان به گوشم رسيد، كه مى گفت :اسماعيل (570) از گفتارت متشكرم .من به امام عرض كردم : مولايم ، معروف است سيد شراب مى خورد!!فرمود: كسى چون او، توبه ، نجاتش مى دهد، بر خداوند سخت نيست كه گناهان دوستداران ما و مدح كننده ما را ببخشد.(571)