(انما المؤ منون الذين امنوا باللّه و رسوله ثم لم يرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فى سبيل اللّه اولئك هم الصادقون).(202)يعنى بجز اين نيست كه مؤ منين (واقعى ) كسانى اند كه به خدا و رسولش ايمان آوردند، و در عقيده خويش هيچ شك و ترديد راه ندادند، و با جان و مالشان در راه خدا جهاد كردند، اينان همان راستگويانند.( والذى يعلم ما تحت وريد زيد بن على ان زيد بن على لم يهتك للّه محرما منذ عرف يمينه عن شماله ). ) (203)يعنى قسم به خدايى كه عالم به زير رگ گردن زيد بن على است ، همانا زيد بن على از زمانى كه چپ و راست خود را شناخت حرامى را مرتكب نشده است .مقام زهد و پرهيزكارى زيد (عليه السلام ) از عاليترين سرمايه هاى معنوى و فضائل الهى او به شمار مى رود.كسى منكر ايمان استوار، و عقيده راسخ و خضوع و خشوع بى نهايت او در مقابل پروردگار متعال نيست .او به خداى بزرگ و پيامبر و آنچه بر او نازل شده بود ايمان راسخ و استوار داشت .امام صادق در مقام بيان ايمان حضرت زيد مى فرمايد: او مردى با ايمان و عارف و عالم و درستكار بود.(204)سپس امام صادق نهضت مقدس زيد (عليه السلام ) را مى ستايد و به هدف الهى و انگيزه قيام او كه حاكى از تقوا و مرام مقدس زيد است اشاره كرده و مى فرمايد: او اگر پيروز مى شد حتما به عهد خود وفا مى كرد، اگر حكومت را به دست مى گرفت مى دانست با آن چه كند. در اين جمله اشاره به هدف مقدس حضرت زيد است كه اگر او حكومت را به دست مى گرفت و بر دشمنان حق پيروز مى شد آن را به امام صادق محول مى كرد و خلافت را به مجراى صحيح و اصليش باز مى گرداند. (ما بعدا مبسوط با ادله محكم اين مطلب را اثبات خواهيم كرد) و در جاى ديگر امام هشتم باز اين مطلب را تاءييد مى كند و در ضمن نقل همين روايت از امام صادق مرام مقدس زيد را بيان مى فرمايد و در مقام دفاع از ساحت مقدس او و بيان مقام زهد و تقواى حضرتش مى فرمايد: او خلافت را براى خويش نمى خواست و به آنچه حق او نمى بود كسى را دعوت نكرد، او پرهيزكارتر از اين بود و تقوايش به او چنين اجازه اى نمى داد. بلكه او مى گفت : من شما را به رضاى آل محمّد دعوت مى كنم .(205)