جمعيت با ترس و وحشت فوج فوج به طرف مسجد اعظم كوفه مى روند و نمى دانند چه خواهد شد و زيد (عليه السلام ) كجاست ، و بعضى احتمال مى دادند ممكن است صحن مسجد و بازار ميدان جنگ گردد و بالاخره آنان بتوانند به يارى زيد بروند.امّا يوسف بن عمر براى حكم بن صلت پيام داد كه مردم را در مسجد محاصره كند و درهاى مسجد و بازار را ببندد و از خانه هايشان براى آنان غذا ببرند تا اينكه كسى نتواند از چنگ ما فرار كند و به زيد بپيوندد.و دستور داد موقعى كه مردم در مسجد زندانى شدند مخفيگاه زيد را محاصره كن و او را دستگير نما و اگر در مقابل تو مقاومت كرد با او بجنگ و غائله را پايان ده .(449)
در جستجوى زيد (ع )
ماءموران خانه به خانه به جستجوى زيد (عليه السلام ) پرداختند امّا اثرى از وى نيافتند آنان خيال مى كردند زيد (عليه السلام ) در خانه معاوية بن اسحق فرزند زيد بن حارثه يكى از ياران وفادارش باشد امّا اين خانه را هم گشتند و زيد را نيافتند.زيرا آن شب زيد (عليه السلام ) و يارانش از شهر خارج شده بودند و در بيابان به سر بردند.