شخصیت و قیام زید بن علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شخصیت و قیام زید بن علی (علیه السلام) - نسخه متنی

ابو فاضل رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين تهيؤ و آمادگى بعد از ظهر پنج شنبه بود و از آن طرف يوسف بن عمر لشكرى مجهز به رهبرى عباس بن سعيد مهيا ساخت تا به سپاه انقلاب حمله ور شوند.
زيد بن على تصميم گرفت با ياران مبارزش جلو حمله دشمن را بگيرد و قبل از آنكه به آنها فرصت حمله دهد خود به آنان هجوم برند زيد (عليه السلام ) فرمان حمله به سپاه دشمن را صادر كرد، ( اللّه اكبر ) غوغاى عجيبى بود ارتش آزاديبخش با رشادتى بى نظير به رهبرى قهرمانى دلير چون زيد صفوف دشمن را درهم شكستند و آنان را به طرف (سبخه ) عقب راندند، و از آنجا نيز آنها به طرف محله (بنى سلم ) عقب زدند، و باز دست از تعقيب دشمن برنداشتند و فرصت دفاع را از آنان سلب كردند و بالاخره تا (مسناة ) آنان را منهزم ساختند.
پرچمدار نيروى انقلاب (عبدالصمد بن ابى مالك بن مسرح ) بود او با رشادتى بى نظير لشكريان دشمن را متوارى ساخت و فرياد ناله و ضجه آنان به آسمان برخاست .

تاريخ مى گويد: لشكر دشمن پراكنده شده بود. ( و كادوا ينهزمون ) و نزديك بود همه لشكريان دشمن منهزم و از هم بپاشند امّا در اين موقعيت حساس عباس بن سعيد براى يوسف بن عمر پيام داد كه اگر لشكر كمكى نرسد ما نابود شده ايم و از او خواست كه عده اى از سربازان تازه نفس را به كمك آنان بفرستد.

يوسف مردى از نزديكان خود را به نام (سليمان بن كيسان كلبى ) با گروهى از (قيقانيه و نجاريه ) به يارى عباس فرستاد، و اينها تيراندازان ماهرى بودند كه ماءموريت داشتند زيد و ياران او را تيرباران كنند.
امّا نيروى انقلاب با اراده اى استوار به پاسخ تيرباران پرداختند و در بين عده اى از طرفين به قتل رسيدند.

عصر پنج شنبه رزمندگان خسته و مبارز حال عجيبى داشتند پى در پى رسيدن قواى تازه نفس دشمن و معدود بودن افراد آنان تا اندازه اى عرصه را بر آنان تنگ كرده بود.
و عصر آن روز جنگ به شدت در محله (سبخه ) نزديك مدفن ميثم تمار، ادامه داشت و نيروى دشمن تا آنجا عقب نشينى كرده بود.
زيد و يارانش آنان را تعقيب كرده در محله سبخه تا مدتى نبرد طول كشيد و لذا مورخين جنگ روز دوم را نبرد (يوم السبخه ) نام نهادند.

جالب اينكه در اين محل قهرمان گفتار ما زيد بن على (عليه السلام ) همان اشعار معروفى را كه (ضرار بن خصاب فهرى ) در نبرد خندق موقع پيروزى اميرالمؤ منين بر عمرو بن عبدود ساخته بود و امام در روز صفين به آن تمثل جست و امام شهيد ابى عبداللّه الحسين (عليه السلام ) در نبرد روز عاشورا آن را خواند و حضرت زيد هم در اين لحظات حساس اين اشعار را خواند و بعدا يحيى بن زيد، فرزند دلير اين قهرمان رشيد روز قيامش متذكر آن شد و همچنين ابراهيم بن عبداللّه محض قهرمان نهضت (باخمرى ) در موقع قيامش اين اشعار را خواند. آن اشعار اين بود:




  • مهلا بنى عمنا ظلامتنا
    لمثلكم نحمل السيوف و لا
    انى لا نمى اذا انتميت الى
    بيض سياط كان اعينهم
    تكحل يوم الهياج بالعلق



  • ان بنا سورة من الفلق
    نغمز احسابنا من الرفق
    عز عزيز و معشر صدق
    تكحل يوم الهياج بالعلق
    تكحل يوم الهياج بالعلق



ترجمه

اى عموزادگان ما، از ستم ما دست برداريد، كه ما خود دچار ناراحتى و تشويش خاطريم . ما شمشيرهاى خود را براى شما بدست گرفتيم ، و در حسب خويش هيچ گونه مورد ملامتى نباشيم هرگاه نام من به ميان آمد نسيم به مردانى بزرگ و شريف و راستگو مى رسد. مردان خوش ‍ اندام ، كه در هنگام جنگ گويا چشمانشان سرمه خود كشيده شده است .(498)

/ 344