شخصیت و قیام زید بن علی (علیه السلام) نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
گفت : آن دو را اولى مى دانم .و محمّد بن سالم نيز نظير همين سؤ ال و جواب را نقل كرده است .(649)خواننده محترم ، اين جملاتى بود كه در به وجود آمدن اختلاف و دو دستگى ياران زيد در بحران نبرد نقل شد، و سؤ الات و جواب هاى زيد را كه در اثر شرايط غير عادى بيان كرده بود، از نظر گذشت .و اين پيشامد سبب شد كه عده اى از وجوه و سران شيعه كوفه از زيد (عليه السلام ) جدا شوند چون شيعيان كوفه امامت و خلافت اميرالمؤ منين را به ديگران مقدم مى دارند، و معتقد بودند كه :
( ان عليا اولى الناس بمقام رسول اللّه و احقهم بالامر فى امته ). (650)على (عليه السلام ) براى جانشينى پيامبر خدا، بر ديگران اولى و برتر بود و او در مساءله حكومت در ميان امت وى از ديگران احق و سزاوار بود.
و شيعيان كوفه همه خلفايى كه در خلافت از اميرالمؤ منين پيشى جستند غاصب مى دانند و با اين طرز تفكر كه در ميان شيعيان كوفه و مصلحت انديشى زيد (عليه السلام ) و رويه او براى وحدت فرق مسلمين سبب شد كه دو دستگى عميقى بين شيعيان و طرفداران زيد (عليه السلام ) به وجود آيد و اين خود در شكست نهضت و لكه دار كردن آن سهم بسزائى داشت .
و از آن طرف دست مرموز دشمنان در ايجاد اين تفرقه بسيار مؤ ثر بود و چون حكام اموى زيد (عليه السلام ) را از رهبران بزرگ شيعه و از شخصيتهاى برازنده اهل بيت (عليهم السلام ) مى دانستند و از آن طرف از نقشه عاقلانه او در حفظ صفوف مسلمين آگاه شده بودند، براى ايجاد اختلاف و تشتت ميان انقلابيون خودشان وارد كار شدند و به قول بعضى از مورخين بزرگ :جمعى از هواداران بنى اميه و اطرافيان هشام بن عبدالملك نزد زيد (عليه السلام ) آمدند و به او گفتند:
( ما تقول فى ابى بكر و عمر؟ فقال : رحم اللّه ابابكر و عمر صاحبى رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله )، اين كنتم قبل اليوم ؟ فقالوا: ما نخرج معك او تتبرء منهما، فقال : لاافعل ، هما اماما عدل ، فتفرقوا عنه ). (651)درباره ابوبكر و عمر چه مى گويى ؟
گفت : خداوند آن دو را رحمت كند، آن دو صاحب رسول خدا بودند، شما قبل از امروز كجا بوديد؟؟گفتند: ما همراه تو خروج نمى كنيم ، مگر آنكه از آن دو روى جوئى .گفت : نه ، اين كار را نمى كنم ، آن دو پيشواى عادلى بودند، آنگاه آنان از وى جدا شدند.