در اينجا او را به دار مى زنند
9 - روزى اميرالمؤ منين (عليه السلام ) از موضعى كه بعدا در آنجا حضرت زيد را به دار آويختند مى گذشت ، حضرت در آن محل قدرى توقف فرمود، بى اختيار به شدت به گريه افتاد، اصحاب و همراهان امام كه اين حالت غير منتظره را از حضرت ديدند، آنان نيز، بى اختيار اشكشان سرازير شد و با حال گريان علت گريه را از امام سؤ ال نمودند، امام در حالى كه دانه هاى درشت اشك بر صورت مقدسش مى غلتيد و محاسن شريفش از اشك چشمش خيس شده بود، فرمود:( ان رجلا من ولدى يصلب فى هذا الموضع ) يعنى همانا، مردى از فرزندانم ، در اينجا به دار آويخته خواهد شد.(73)10 - اميرالمؤ منين مى فرمايد:
پيامبر خدا، شهادت فرزندم حسن (عليه السلام ) و به دار آويختن فرزند او (زيد بن على ) را به من خبر داد.من عرض كردم : آيا راضى به شهادت فرزندت مى باشى ؟در جواب فرمود: آنچه خداوند درباره فرزندم حكم كند تسليم و خشنودم ، آنگاه دستهاى خود را به دعا بلند كرد و فرمود: من دعا مى كنم ، تو آمين بگو، و او دشمنان اسلام را نفرين كرد و من آمين گفتم ، بعد از دعا فرمود: جبرئيل به من بشارت داد، كه دعاى ما مستجاب است .(74)