شخصیت و قیام زید بن علی (علیه السلام) نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
امّا اين گروه ها از هدف خود دست برنداشتند و موفق شدند افكار زيادى از مردم را متوجه طرز تفكر خويش كنند و پشتيبانى آنان را به خويش جلب نمايند، البته مردم شناسى آنان و توجه به روحيات افراد و خودساختگى اين گروه نيز در موقعيت آنان اثر بسزايى داشت .(667)( فكانوا يدورون كورة كورة و بلدا بلدا فى زى النجار) (668) آنان شهرها و دهات را يكى يكى مى گشتند، و در لباس تجارت ، هدف خويش را تعقيب مى نمودند.كوفه يكى از پايگاه هاى مهم فعاليت دعات بنى عباس و اين گونه افراد بود كه ، البته آنان به سرزمين معينى در كشور اسلامى اكتفا نمى كردند هر كجا را كه براى پيشبرد هدف خويش بهتر تشخيص مى دادند فعاليت خود را در آنجا متمركز مى ساختند، مانند خراسان ، و رى و ديگر نقاط دور دست (669) امّا شكى نبود كه كوفه مركز انتشار و فعاليت بيشتر اين گروه بود (670) موقعى در سال 120 ه ق زيد بن على (عليه السلام ) به قصد قيام و خلع بنى اميه به كوفه آمد، اول با استقبال گرم و توجه كامل مردم كوفه روبرو شد و يكى از علل اين موفقيت ، نتيجه زحمات و تبليغات بنى العباس در بدبين كردن مرم به رژيم حاكم و آماده كردن آنان براى انقلاب بود.در موقع قيام زيد (عليه السلام ) مى توان گفت : دو نيروى انقلابى در كوفه در كنار هم قرار گرفتند كه هدف اولى آنان مشترك بود، و آن خلع بنى اميه و نابود كردن حكومت شام و بيعت مردم و پيوستن آنان به بنى هاشم بود.(671)اين دو نيرو همديگر را تاءييد مى كردند و مردم را به شورش دعوت مى نمودند، امّا سرعت پيروزى زيد در توجه مردم به او و لياقت و برازندگى وى براى رهبرى نهضت و از همه مهم تر، حق مسلم علويون در مساءله خلافت سخت موجب وحشت بنى العباس و طرفداران آنان شد و در آن موقعيت حساس خود را از نهضت كنار كشيدند و به خرابكارى و تفرقه اندازى ميان مردم و بدبين كردن آنان به نهضت زيد (عليه السلام ) پرداختند.علت پيشرفت زيد (عليه السلام ) در كوفه معلوم بود، زيرا او فرزند على بن ابى طالب است و كوفه شيعه على است نه شيعه بنى عباس و روى اين جهت بنى عباس با كثرت فعاليت و تبليغات خود خود نتوانستند تاءييد مردم را نسبت به مرام و فكر خود جلب كنند امّا علويون به رهبرى زيد (عليه السلام ) كاملا به اين موفقيت چشمگير نائل شدند. (672) و اين پيروزى سبب شد كه محمّد بن على عباسى از (بكير بن ماهان ) كه از سران عراق و طرفداران بنى العباس بود بخواهد، مردم را از اطراف زيد (عليه السلام ) پراكنده كند و در امر زيد اخلال نمايد. (673) او در جمله اى خطاب به مردم چنين گفت : ( اظلكم خروج رجل من اهل بيتى بالكوفة يغتر فى خروجه كما اغتر غيره ، فيقتل او يصلب فخذر الشيعه قبلكم امره ). ) روى اين اصل ، بكير بن ماهان به دستور محمّد بن على به كوفه آمد و مردم را از بيعت با زيد (عليه السلام ) منع كرد و به ياران خويش مى گفت :( الزموا بيوتكم و تجنبوا اصحاب زيد و مخالطتهم ، فواللّه ليقتلن و ليصلبن بمجمع اصحابكم ) (674)و هنگامى كه بكير شنيد زيد (عليه السلام ) قيام كرده است به اصحاب و اطرافيان خويش دستور داد از كوفه خارج شوند و به (حيره ) روند، مبادا كسى از آنان به نهضت بپوندد، و آنان در حيره ماندند تا آنكه زيد (عليه السلام ) به شهادت رسيد، آنگاه به كوفه برگشتند. اين هم از جمله عللى بود كه در شكست نهضت و اختلاف مردم اثر مهمى داشت .