شخصیت و قیام زید بن علی (علیه السلام) نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
امام باقر (عليه السلام ) فرمود: برادر، آيا تو در خود مى بينى اين صفات كه گفتى به طورى كه بتوانى شاهدى از كتاب خدا يا دليلى از رسول او يا به عنوان مثل نمونه اى بياورى ؟
سپس امام ادامه داد:
برادر، آيا مى خواهى شريعت گروهى را احياء كنى كه به آيات حق كفر ورزيده اند و نافرمانى رسولش را پيش گرفته اند.
برادر، من تو را به خدا پناه مى دهم ، كه فردا همان به دار آويخته كناسه باشى .
سپس چشمان امام پر از اشك شد و سيل قطرات آن بر چهره اش غلتيد آنگاه فرمود:
خدا حاكم است بين ما و بين آنان كه حرمت ما را هتك نمودند و حق ما را ناديده گرفتند، و اسرار ما را فاش ساختند و نسبت ما را به جدمان منكر گشتند، و چيزهايى به ما بستند كه ما آنرا به خود نبستيم .
علماء و رجال اين روايت را هم قبول ندارند، چون اولا مرسله است و ثانيا حسين بن جارود و موسى بن بكير مجهول الحال اند.
آقاى سيد جواد مصطفوى شارح اصول كافى در ذيل ترجمه اين خبر مى گويد: اخبار و روايات در جلالت و مقام و تقديس و تكريم از جناب زيد بن على بن الحسين و دعا و ترحم و گريستن امام باقر و صادق (عليهم السلام ) نسبت به وى بسيار است ، و اين روايت چنانچه پيدا است يك مشاوره و مصاحبه دوستانه و صميمى ميان امام باقر (عليه السلام ) و جناب زيد براى چاره جويى درباره بررسى اوضاع مسلمين و تحقيق از مقتضيات وقت و كسب وظيفه دينى ، و خشمگين شدن جناب زيد از نظر مشاهده اوضاع رقت بار مسلمين و طغيانگرى و لجام گسيختگى خلفاى وقت بوده و از فرمايشات امام باقر هم جز نصيحت و خيرخواهى جناب زيد مطلب ديگرى استفاده نمى شود.(804)
خبر هشتم
خبر (805) : در اصول كافى ج 1 ( باب اضطرار الى الحجة ) 1 حديث 5 ص 224 چاپ جديد ابان مى گويد: احول (مؤ من طاق ) به من خبر داد كه زيد بن على بن الحسين (عليه السلام ) موقعى كه در پنهانى به سر مى برد، مرا طلبيد، من نزد وى رفتم .
به من گفت : اى ابى جعفر، اگر كسى از ما خانواده تو را به يارى خويش بخواند، تو چه جواب مى دهى ؟
آيا همراه او خروج و قيام مى كنى ؟