شخصیت و قیام زید بن علی (علیه السلام) نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ما على رغم تو، رها كنندگان اهل گمراهى و بديها مى باشيم .از اين شعر سيد معلوم است كه شيعيان رافضه را به معنايى كه مقدسى گفته است قائل نيستند. (1054)
(تاءخير خلافت على بر ديگران ).2 - معروف است كه عمار دهنى در محكمه ابن ابى ليلى قاضى براى اداى شهادتى آمده بود، اين ابى ليلى به عمار گفت : برخيز، شهادت تو قبول نيست ما تو را مى شناسيم ، چون تو رافضى هستى .عمار از اين سخن دلش گرفت و گريان از مجلس بلند شد.قاضى براى دلجويى از وى به او گفت : تو مردى از اهل علم و حديث هستى و اگر از نسبت رافضه ننگ دارى ، خودت را از آن تبرئه كن ، آنگاه برادر ما به حساب مى آيى .عمار گفت : به خدا سوگند من به همين راهى كه رفته ام خواهم رفت ليكن گريه من هم براى خودم هست هم براى تو!
امّا گريه من براى خودم اين است كه : تو من را به يك رتبه شريف نسبت دادى كه من اهل آن نيستم (1055) و شايد گريه براى قاضى به اين خاطر بود كه چرا او شيعه و يا به قول خودش رافضى نيست .از اين نكته تاريخى نيز مى توان استدلال كرد كه سخن مقدس اساسى ندارد، و رافضه غير از كسانيند كه خلافت على را بعد از ديگران مى دانند.
امّا كلام ابن عبد ربه به هيچ وجه قابل اعتماد نيست زيرا او روى تحقيق و ضبط سخن نگفته .و او اينقدر سخنش بى پايه است كه مى گويد: زيد بن على در خراسان كشته شد. (1056) و حال آن كه مسلم است كه زيد در كوفه به شهادت رسيد نه در خراسان .پس سخن صاحب (عقد الفريد) ابدا قابل تمسك و اعتنا نيست .