شخصیت و قیام زید بن علی (علیه السلام) نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
(به در خانه امام سجاد رسيدم ، خواستم دق الباب كنم ، ادب نسبت به امام اين اجازه را به من نداد، نشستم تا خود امام از خانه بيرون آمد، سلام و عرض ادب كردم ، جوابم داد و مرا دعا فرمود. آنگاه با او به كنار ديوارى رسيديم .فرمود: ابا حمزه اين ديوار را مى بينى ؟عرض كردم : بلى ، فرزند پيغمبر.
فرمود: روزى بر همين ديوار تكيه زده بودم و بسيار محزون و گرفته بودم ، ناگهان مردى خوش صورت و خوش لباس بر من ظاهر شد، و روبروى من به من مى نگريست ، سپس گفت : اى على بن الحسين ، چرا تو را غمگين و محزون مى بينم ؟
آيا بر دنيا غصه مى خورى ؟
و حال آنكه رزقى است حاضر، و خوب و بد از آن برخوردارند، گفتم : نه براى دنيا غصه اى ندارم ، گفت : و اگر ناراحتى تو براى آخرت است ، و حال آنكه آن وعده ايست درست و ملكى قاهر بر آن روز حاكم است ، گفتم :
نه براى آخرت هم نگران نيستم ، پرسيد: پس اين گرفتگى و حزن تو از چيست ؟گفتم : از سرنوشت ملت اسلام ، از فتنه پسر زبير بيمناكم .(6)امام سجاد، در زمان حكام جنايتكار اموى تحت نظارت مستقيم و يا غير مستقيم آنان قرار گرفته بود. و تمام حركات و سكنات حضرتش را مراقب بودند. و امام را از بيان احكام الهى و حتى مسائل فرعى فقهى باز مى داشتند و بارها او را با وضع رقت بار و توهين آميز به دربار احضار مى كردند.(7)