ممكن است بعضى خيال كنند، كه قيام زيد (عليهماالسلام ) خودسرانه و خواسته خود زيد (عليه السلام ) بوده است ، و بگويند، بلى ، زيد مرد با فضيلت و با ايمان و عالم بود، و امام (عليه السلام ) او را دوست مى داشت امّا قيام وى بدون رضايت و اذن امام بوده است .جواب : اولا با ذكر سلسله رواياتى كه در اين كتاب متذكر شده ايم اين سخن غير معقول است ، كه شخصيت بارزى چون زيد بن على بدون مقدمه و حساب قيام كند و خود و جمعى را به كشتن دهد، زيرا زيد با آن مرتبه و مقام علمى و تقوايش ، صحيح نيست بگوييم ، وى در يك امر حياتى و قيامى خونين ، در زمان حضور امام ، بدون اجازه وى ، دست به چنين كارى زده است ، چون زيد (عليه السلام ) امام را حجت خدا و واجب الاطاعة مى دانست هرگز كسى با چنين اعتقادى نسبت به ولايت امام ، آن هم در اين امر مهم بدون مشورت معصوم ، كار نمى كند.ثانيا، ادله قاطعى از روايت و نصوص و اقوال علماء و دانشمندان طراز اول شيعه از قدماء تا معاصرين در دست است كه به اين مطلب تصريح كرده اند، و مى گويند قيام زيد (عليه السلام ) به اذن امام صادق (عليه السلام ) بوده است .امام على بن موسى الرضا (عليه السلام ) راجع به قيام زيد (عليه السلام ) در ضمن جوابى كه به ماءمون داد فرمود:( حدثنى ابى موسى بن جعفر، انه سمع انه سمع اباه جعفر بن محمّد بن على (عليهم السلام ) يقول .... لقد استشارنى فى خروجه ، فقلت : يا عم ان رضيت ان تكون المقتول (المصلوب ) بالكناسة ، فشاءنك ، فلما ولى ، قال جعفر بن محمّد (عليهماالسلام ): ويل لمن سمع واعيته و لم يجبه . ) (303)امام صادق فرمود:او براى قيامش با من مشورت كرد. من به او گفتم : عموجان اگر دوست دارى و راضى هستى كه همان به دار آويخته كناسه باشى ، پس راه تو همين است ، و موقعى زيد، از نزد حضرتش بيرون رفت ، امام صادق (عليه السلام ) فرمود:واى به حال كسى كه نداى او را بشنود و بياريش نشتابد.