آيه: 122 وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ
ترجمه:
سزاوار نيست كه همه ى مؤمنان )به جهاد( رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ايشان دسته اى كوچ نمى كنند تادر دين فقيه شوند و هنگامى كه به سوى قوم خويش باز گشتند، آنان را بيم دهند تا شايد آنان )از گناه و طغيان( حذر كنند.نكته ها:
بدنبال نزول آياتى كه به شدّت از متخلّفان جنگ انتقاد مى كرد و سختگيرى پيامبر در مورد آنان، از آن به بعد و در جنگ هاى بعدى، همه ى مسلمانان براى جهاد آماده مى شدند و پيامبر را در مدينه تنها مى گذاشتند. اين آيه كنترلى براى كوچ آنان به جبهه بود. (183) همه ى مسلمانان باديه نشين براى آموختن دين، به شهر مى آمدند و اين موجب كوچ به شهر و تبعات بد آن مى شد. آيه نازل شد كه بعضى براى آشنايى بادين به شهر بيايند، آنگاه به وطن خود برگشته و ديگران را ارشاد كنند. دين، مجموعه ى قوانين الهى و مقررّات ظاهرى و باطنى اسلام است. اسلام كه تنها دين پذيرفته ى الهى است، انّ الدين عنداللَّه الاسلام (184) به معناى تسليم خدا بودن است. تفقّه در دين، به معناى تلاش براى كسب شناخت عميق در دين و عقايد واحكام اسلامى است. تفقّه در دين، گاهى ممكن است براى دنيا و مقام و عشق به درس و بح و سرگرمى و عقب نماندن از دوستان باشد و گاهى براى دين، خدا، بهشت و نجات امّت باشد. آيه، دوّمى را ارزشمند مى داند كه بيم دهى مردم و دعوت آنان به راه خداست. لينذروا قومهم فقه، آنچنان مهّم است كه رسول خداصلى الله عليه وآله در بدرقه ى على عليه السلام به يمن، به او فرمان آموزش فقه مردم را داد، فقّههم فى الدين (185) و او را چنين دعا كرد: الّلهم فقّهه فى الدين (186) با آنكه وى فقيه ترين مردم بود. چنانكه حضرت اميرعليه السلام به فرزندش سفارش مى كند: تَفقَّه فى الدّين فان الفقهاء ورثة الانبياء (187) امام حسين عليه السلام نيز شب عاشورا در جملاتى خداوند را چنين ستود: حمد خدايى كه ما را فقيه در دين قرار داد. (188) از امام صادق عليه السلام پرسيدند: اگر براى امام حادثه اى اتفاق افتاد، تكليف مردم چيست؟ امام اين آيه را تلاوت فرمود كه از هر شهر و طايفه اى بايد براى شناخت امام حركت كنند. (189)پيام ها:
1- در برنامه ريزى و مديريت ها، جامع نگر باشيم تا توجّه به مسئله اى سبب اخلال در مسائل ديگر نباشد. ما كان المؤمنون لينفروا كافّة 2- هجرت، ملازم ايمان است. يا براى دفاع از دين، هجرت كنيد، يا براى شناختِ دين.فلولا نفر من كلّ فرقة 3- بايد از هر منطقه، افرادى براى شناخت اسلام به مراكز علمى بروند تا در همه مناطق، روحانى دينى به مقدار لازم حضور داشته باشد.من كل فرقة طائفة 4- دانشمندى كه كوچ نكند، فقيه كامل نيست. نَفَر امام درباره ى كسى كه در خانه اش نشسته بود، فرمود: كيف يتفّقه فى الدين؟. (190) 5 - تفقّه در دين وآموزش دين به مردم، واجب كفائى است. فلولا نفر منهم طائفة )جهاد و اجتهاد، هر دو واجب كفايى است. (191) پس برنامه ريزى چنان بايد باشد كه نظام علمى محصلين علوم دينى، به هم نخورد( 6- هدف از فراگيرى فقه، هشدار مردم و هوشيار ساختن آنان و نجات از غفلت و بى تفاوتى نسبت به مشكلات است. لينذروا 7- در زمان جنگ هم نبايد مسائل فكرى، اعتقادى و اخلاقى، مورد غفلت قرار گيرد و دشمن خارجى ما را از دشمن داخلى )جهل و غفلت( غافل سازد.ما كان المؤمنون لينفروا ... فلو لانفر...ليتفقّهوا 8 - فقه، تنها فراگيرى احكام دين نيست، بلكه همه ى معارف دينى قابل تحقيق، دقّت و ژرف نگرى است. ليتفقّهوا فى الدّين 9- شناخت هاى دينى بايد عميق و ژرف باشد. ليتفقّهوا فى الدين 10- شرط تبليغ دينى آگاهى عميق از آن است. ليتفقّهوا... لينذروا 11- به سخنان يك اسلام شناس فقيه، مى توان اعتماد كرد. ليتفقّهوا... لينذروا )ممكن است يك نفر در منطقه باشد، پس خبر واحد حجّيت دارد( 12- فقه در دين، آنگاه ارزش دارد كه فقيه، عالم به زمان و آگاه از شيطنت ها و راههاى نفوذ دشمن باشد تا بتواند هشدار و بيم دهد.ليتفقهوا ...لينذروا 13- براى طلاب حوزه ها، دو هجرت لازم است: يكى به سوى حوزه ها وديگرى از حوزه ها بسوى شهرها. لذا ماندن در حوزه ها جايز نيست. فلو لانفر... ليتفقّهوا، لينذروا... اذا رجعوا 14- براى تبليغ وكار فرهنگى، زادگاه انسان در اولويت است. لينذروا قومهم 15- علما بايد سراغ مردم بروند و منتظر دعوت آنان نباشند. رجعوا اليهم 16- محور تبليغ، بايد ايجاد تقوا وياد معاد باشد. لينذروا... لعلّهم يحذرون 17- فقها نبايد انتظار اطاعتِ مطلق همه ى مردم را داشته باشند، چون گروهى هرگز به راه دين و خدا نمى آيند. لعلّهم يحذرون183-تفسير مجمع البيان.
184-آل عمران، 19.
185-مستدرك الوسائل، حدي 36369.
186-بحار، ج 66، ص 92.
187-بحار، ج 1، ص 216.
188-موسوعةكلمات الامام.
189-تفسير نورالثقلين.
190-تفسير كنزالدقائق.
191-حضرت على عليه السلام فرمود: اگر پيش آمدى رخ داد و نياز به حضور همه در جبهه شد، بر همه لازم مى شود. بحار، ج 97، ص 48.