آيه: 67 الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُواْ اللّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
ترجمه:
مردان و زنانِ منافق، از يكديگرند )از يك قماشند(، به منكر فرمان مى دهند و از معروف نهى مى كنند و دستهاى خود را )از بخشش و انفاق( مى بندند. خدا را فراموش كرده اند، پس خداوند نيز آنان را فراموش كرده است. همانا منافقان، همان فاسقانند.نكته ها:
در صدر اسلام، زنان منافقى بودند كه همچون مردان در فساد مؤثر بودند. سؤال: خداوند كه فراموشى ندارد، و ما كان ربّك نسيّاً (114) پس اين آيه كه مى فرمايد: خداوند آنان را فراموش كرد، به چه معنايى است؟ پاسخ: نسبت دادن فراموشى به خداوند، مجازى است، يعنى خداوند با آنان مثل فراموش شده ها عمل مى كند )نه آنكه فراموششان كند(. امام رضاعليه السلام فرمود: كيفر كسى كه خدا وقيامت را فراموش كند، آن است كه خود را فراموش كند. (115) وحضرت على عليه السلام فرمود: فراموش كردن خداوند آن است كه آنان را از خير محروم كند. (116)پيام ها:
1- زن و مرد هر دو، در اصلاح يا فساد جامعه نقش دارند. المنافقون، المنافقات 2- بعضى از منافقان نقش رهبر دارند و بعضى ديگر، تأثيرپذيرند. بعضهم من بعض )نفاق داراى مراتبى است( 3- اهلِ نفاق با درجات مختلفشان، اصول و عملكردهاى مشتركى دارند. بعضهم من بعض 4- منافقان، هرچند سوگند بخورند كه از شمايند، باور نكنيد، زيرا آنان جزء باند خودشانند. بعضهم من بعض 5 - ميان منافقان رابطه اى قوى مى باشد. بعضهم من بعض 6- اشاعه ى فحشا و دعوت به منكرات و نهى از خوبى ها، نشانه ى نفاق است. يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف 7- در فرهنگ منافقان، خير رسانى وجود ندارد. يقبضون ايديهم 8 - تركِ امر به معروف، نهى از منكر و انفاق در راه خدا، نشانه ى فراموش كردن خداست. نسوا اللَّه 9- محروميّت از لطف الهى و فراموش شدن، نتيجه ى فراموش كردن خداوند است. فنسيهم 10- كيفرهاى الهى، با كردار انسان متناسب است. نسوااللَّه فنسيهم 11- منافقان در محاسبات خود، مردم را در نظر مى گيرند، نه خدا را. نسوااللَّه 12- نفاق و دوروئى، فسق است. هم الفاسقون114-مريم، 64.
115-تفسير نورالثقلين.
116-تفسير برهان.