آيه: 34 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْه ُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ
ترجمه:
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بسيارى از دانشمندان و راهبان، )با سوء استفاده از موقعيّت خود،( اموال مردم را به ناحق مى خورند و آنان را از راه خدا باز مى دارند. و كسانى كه طلا و نقره مى اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمى كنند، پس آنان را به عذابى دردناك، بشارت بده!نكته ها:
معناى احبار و رهبان در آيه ى 31 گذشت. ذهب به معنى طلاست، و به دليل اينكه زود از دست مى رود، يا آنكه مردم به سويش مى روند، به طلا، ذهب گفته شده است. فضّه به نقره گفته مى شود، چون زود پراكنده مى شود، يا مردم به سوى آن جذب نمى شوند. علماى يهود به خاطر منافع مادّى خود، حقّ را كتمان كردند و به حقانيّت دين اسلام اعتراف نكردند، يا رشوه گرفتند و گناه بخشودند، يا تفتيش عقايد كرده و به ديگران تهمت زدند. خليفه ى سوّم مى خواست حرف و را از و الّذين حذف كند، تا آيه وصفِ احبار ورهبان زراندوز باشد، نه مسلمانان، كه عدّه اى شديداً اعتراض كردند. (54) زكات در روايات از امام صادق عليه السلام پرسيدند: در چه مقدار مال، زكات واجب مى شود؟ حضرت فرمود: زكات ظاهر يا باطن؟ گفتند: هر دو. حضرت ابتدا نصابى را براى زكات ظاهر بيان نموده و آنگاه در بيان زكات باطن فرمودند: فلا تستأثر على اخيك بما هو احوج اليه منك (55) آنچه ر ا برادر دينى ات به آن نيازمندتر از توست، او را انتخاب و ترجيح دهى. در روايتى ديگر، آن حضرت مى فرمايد: انّما اعطاكم اللَّه هذه الفضول من الأموال لتوجّهوها حي وجّهها اللَّه تعالى و لم تُعطِّلوها لتكنِزوها (56) خداوند اين مال هاى اضافى را به شما عطا كرد تا در مسير رضاى او خرج كنيد، نه آنكه احتكار و گنج كنيد. طبق روايات، امام زمان عليه السلام چون ظهور كند، گنج ها را حرام مى كند و همه را به مصرف مبارزات خود مى رساند. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اِنّ اللَّه فرض على اغنياء المسلمين فى اموالهم القدرَ الّذى يَسَعُ فقرائهم... اَلا انّ اللَّه يحاسبهم حساباً شديداً و يعذّبهم عذابا اليما (57) خداوند، در مال مسلمانانِ ثروتمند، به مقدارى زكات واجب كرده كه كفاف فقرا را بدهد، آگاه باش! همانا خداوند آنان را اگر به وظيفه ى خود عمل نكنند، حسابرسى شديد مى كند. رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: هر مالى كه زكات آن پرداخت نشود كنز است، گرچه پنهان نباشد، يا غيرطلا و نقره باشد. (58) ابوذر و آيه ى كنز ابوذر غفارى، صحابى بزرگوار پيامبر، در اعتراض به زراندوزى هاى معاويه و عثمان و عمّال حكومت و حيف و ميل اموال عمومى، صبح و شام اين آيه را با صداى بلند در برابر معاويه و سپس در مقابل عثمان مى خواند و مى گفت: اين آيه مخصوص مانعان زكات نيست و هر نوع زراندوز ى را شامل مى شود. در تفسير شريف الميزان آمده است كه از برخوردهاى ابوذر با عثمان و معاويه و كعب الأحبار، بر مى آيد كه ثروت اندوزى در جامعه ى فقير حرام است، گرچه از راه حلال باشد و زكاتش پرداخت شده باشد. البتّه برخى آن را به اجتهاد شخصى ابوذر نسبت مى دادند، ولى خودش مى گفت: ما قلتُ لهم الاّ ما سَمعتُ من نبيّهم آنچه گفته ام از پيامبر شنيده ام. از طرفى صراحت و صداقت ابوذر هم مورد تأييد پيامبر است. از فرازهاى برجسته ى زندگى ابوذر، همين امر به معروف و نهى از منكر او نسبت به حكّام، در زمينه ى ريخت وپاش هاى اقتصادى است و نزاعش با عثمان بر سر مال و مقام نبود، بلكه اعتراض به يك منكر اجتماعى بود. سرانجام عثمان، اين صحابى پارسا و انقلابى را به شام تبعيد كرد، از شام هم به بدترين وضعى به مدينه آوردند، سپس به ربذه تبعيد شد و در تبعيدگاه، مظلومانه جان سپرد. و اين نيز از فرازهاى ناپسند وننگين حكومت عثمان بود. ديگران براى تبرئه ى عثمان، كوشيده اند تا به ابوذر تهمت سوسياليست بودن و فكر اشتراكى داشتن و مخالفت با مالكيّت خصوصى بزنند، امّا علامه امينى قدس سره در الغدير، بح مبسوطى در ردّ اين اتهام دارد. (59) تبعيدهاى مكرّر ابوذر به خاطر مناقشات او با حكومت و فريادهاى اعتراض آميزش بر ضدّ روش مالى عثمان و زراندوزى معاويه و توجيه گرى هاى كعب الأحبار، در كتب تاريخى شيعه و اهل سنّت آمده است، (60) هر چند برخى خواسته اند به نوعى توجيه كنند و اين مناقشات را به ح ساب آزادى بيان و عقيده در دوره ى عثمان بگذارند، يا آنكه تبعيد آن صحابى بزرگوار را به عنوان اينكه دفع شرّ مهم تر از كسب منفعت است بدانند و حضورش را در مدينه و شام، شرّ تلقّى كنند و تبعيدش را رعايتِ مصلحت به شمار آورند، (61) ولى اين رفتار ننگ آلود با يار صديق و پرهيزكار پيامبر كه زبان صريح و اعتراض دلسوزانه اش تنها با انگيزه ى عمل به وظيفه در برابر انحرافات بود، هيچ توجيه و تأويلى نمى پذيرد.پيام ها:
1- همه ى علماى اهل كتاب، بد نيستند. (62) كثيراً من الأحبار 2- سوء استفاده از موقعيّت ها، حرام است وبزرگ ترين خطر براى علماى دين، فساد مالى است. ليأكلون اموال الناس بالباطل )كسانى كه متولّى موقوفات اند و آنها را در مسير اهداف وقف شده مصرف نمى كنند، از مصاديق اين آيه مى باشند( 3- بهره گيرى علما از مال مردم و بهره نرساندن به آنان، موجب بى رغبتى مردم به دين مى شود و مصداقِ صدّ عن سبيل اللَّه است. لياكلون اموال الناس ... و يصدّون عن سبيل اللَّه 4- بازداشتن علماى يهود و نصارى مردم را از راه حقّ، به خاطر دست يابى به دنياست. يكنزون... يصدّون 5 - در اسلام، محدوديّتى براى سرمايه نيست، امّا راه تحصيل آن شروطى دارد و زراندوزى و بدمصرف كردن ثروت حرام است. الذين يكنزون... ولاينفقونها فى سبيل اللّه )وقتى زراندوزى حرام باشد، احتكارِ ضروريّات قطعاً حرام است( 6- مال اندوزى يك بلاى اجتماعى است و بدتر از آن حرص است و بدتر از آن احتكار وپنهان كردن است. چون مشكلات بسيارى را براى جامعه فراهم مى كند. الذين يكنزون... ولا ينفقونها 7- دنياپرستى علما و زراندوزى ثروتمندان، سبب قهر الهى است. فبشّرهم...8 - جمع آورى طلا و نقره و پول، و انفاق نكردن و احتكار آن، گناه كبيره است. چون وعده ى عذاب به آن داده شده است. الذين يكنزون... عذاب اليم54-تفسير فرقان.
55-تفسير صافى.
56-تفسير صافى.
57-تفسير صافى.
58-تفسير كنزالدقائق.
59-الغدير، ج 8، ص 335.
60-تفسير نمونه.
61-از جمله: تفسير المنار، ج 10، ص 407 - 406.
62-در آيه ى 82 سوره ى مائده، گروهى از آنان ستايش شده اند.