علم بى كران خداوند
در آخرين آيه اين سوره, گوشه اى از علم خداوند بيان شده است:1. وقت رستاخيز را او مى داند, چنان كه فرمود: (إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ) ودر آيه ديگرى مى فرمايد:(قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّى لايُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ)يعنى بگو علم رستاخيز تنها پيش اوست و كسى جز او از وقت آن آگاه نيست.2. وقت نزول باران را دقيقاً مى داند, اوست كه مى داند در چه لحظه اى باران مى بارد و در چه لحظه اى پايان مى يابد و در اين دشت و دمن, چه نقطه اى از باران بى بهره خواهد بود; خلاصه علم به نزول باران با تمام خصوصيات كيفى و كمى از علوم انحصارى اوست.امروز بر اثر پيشرفت علم هواشناسى و علوم ديگر, ابر و باران مصنوعى ايجاد مى شود و پيشامدهاى جوى را تا مدتى تعيين مى كنند, ولى با اين همه, پيش بينيهاى آنان تقريبى است و قطعيت ندارد.امروز اگر چه با اختراع وسايلى, مانند گرما سنج و فشار سنج و استقرار ايستگاههاى هواسنجى و مراكز هواشناسى در نواحى خشكى و دريايى قسمتى از پيش بينيهاى آنان به طور اجمال جامه عمل به خود مى پوشد, ولى هيچ گاه به گزارشهاى خود قاطع و جازم نبوده و حدسى بيش نمى دانند, حتى پيش از پيدايش علم هواشناسى, بشر سابق روى امارات و نشانه هاى جوى, گاهى نزول برف و باران را پيش بينى مى كرد, ولى پا از دايره احتمال و گمان بيرون نمى گذاشت; خلاصه علم به نزول باران با تمام خصوصيات كمى و كيفى, به ويژه پيش از پيدايش امارات و علايم جوى از علوم انحصارى اوست.سيد قطب در تفسير (ظلال) مى گويد: هرگز آيه دلالت ندارد كه علم به نزول باران از علوم انحصارى خداست, زيرا آيه به گواه جمله (وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ) مى گويد اوست كه باران مى فرستد و اين جمله, دلالت بر مطلب ياد شده ندارد و الا لازم بود بگويد: (ويعلم نزول المطر) يعنى نزول باران را مى داند.ولى سيد قطب از يك نكته كه در اصطلاح به آن (وحدت سياق) مى گويند, غفلت ورزيده است, زيرا موضوع نزول باران در ميان چهار موضوع ديگر گفته شده كه علم به آنها از علوم انحصارى خداوند است و اگر منظور از جمله (وَيُنَزِّلُ الْغَيْثثَ) همان علم به نزول باران نباشد, گفتن اين جمله در ميان آن چهار موضوع بى تناسب خواهد بود, زيرا اگر نزول باران, فعل خداست, همه حوادث جهانى نيز از او سرچشمه مى گيرد, چرا از ميان آنها فقط اختصاص فرستادن باران را به خود متذكر شده است, در صورتى كه او مبدأ همه افعال جهان آفرينش است.3. اوست كه مى داند در رحمها چيست, او از سعادت و شقاوت و سرنوشت جنين و از پسر و دختر بودن آن آگاهى دارد, حتى آن روزى كه جنين به صورت تك سلولى است, مى داند كه پسر است يا دختر, سعادتمند است يا بدبخت.بشر با همه پيشرفتهايى كه در زمينه (جنين شناسى) پيدا كرده, هنوز شناسايى جنين از نظر پسر و دختر بودن از رازهاى نهفته است كه علم بر آنها دست نيافته است و اگر گاه و بى گاه روى امارات و علايمى پيش بينى هايى مى شود, تمام, جنبه خيالى و گمانى داشته و جنبه قطعى ندارد. علاوه بر اين, جمله (وَيَعْلَمُ مَا فِى الأَرْحَامِ) نه تنها علم به پسر و دختر بودن را از علوم انحصارى شمرده, بلكه علم به كليه شؤون جنين را از خصايص الهى نام برده است.4. كسى از آينده خود اطلاعى ندارد.5. هيچ كس نمى داند در چه سرزمينى خواهد مرد.