4. گياهان روى زمين
گياهان روى زمين كه به صورت مخملهاى سرسبز, سطح زمين را پوشانيده است, خود آيتى بزرگ بر مبدأ آفرينش و دخالت تدبير در سازمان خلقت مى باشد.ساختمان گياهان و سلولهاى مختلف آنها كه به شكلهاى (كروى) (بيضى), (شش ضلعى), (دوكى) و (استوانه اى) مى باشند, گواه بر عظمت خلقت آنها, و دليل بر مداخله نيروى عظيمى در آفرينش آنها مى باشد.نه تنها ساختمان سلولهاى آنها اعجاب هر دانشمند محقق را مى انگيزد, بلكه آنچه مربوط به پيدايش گياه و تكامل آنهاست, از قبيل نمو, توليد مثل, تقسيمات سلول, ساختمان ساقه و برگ و گل و…, همه و همه گواه بر علم و شعور آفريدگار آنهاست.از اين جهت مى فرمايد: (فَاَنْبَتْنِا فيهِا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَريمٍ)آيا با مطالعه احوال ستارگان و اجسام بزرگ معلق در فضا, كه از سقوط و اصطكاكْ مصون و محفوظ مى باشند, انسان به عظمت خلقت آنها و به عظمت خالق و آفريننده جهان پى نمى برد.آيا شايسته است با وجود چنين مركز قدرت در برابر مخلوقهاى ناتوان او به عنوان پرستش, سر تعظيم فرود آورده و موجودات بى اثر و بى خاصيت را شريك او بدانيم.عبادت و پرستش, شايسته آن ذات با كمال است كه خالق جهان و جهانيان مى باشد, نه موجوداتى كه توانايى آفريدن چيزى را ندارند.از اين جهت, در يازدهمين آيه مورد بحث مى فرمايد:(هِذا خَلْقُ اللّهِ فَاَرُونى مِاذا خَلَقَ الَّذينَ مِنْ دُونِهِاين است آفرينش خداوند, [ولى] به من نشان دهيد معبودهاى ديگر چه آفريده اند)و در آيه ديگر در نكوهش معبودهاى باطل كه قادر به انجام دادن كارى نيستند, چنين مى فرمايد:(اِنَّ الَّذينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبِاباً وَلَوِ اجْتَمَعُوالَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبِابُ شَيْئاً لايَسْتَنْقذوُهُ مِنهُ ضَعُفَ الطّالِبُ وَالْمَطْلُوبُآنان را كه جز خدا مى خوانيد [و مى پرستيد] نمى توانند مگسى را بيافرينند, هرچند دست به دست هم بدهند و اگر مگس چيزى از آن بگيرد, توانايى برگرفتن آن ندارند. چقدر دعوت كننده و دعوت شده ناتوانند!)