تأثير فيلم در طرز تفكر انسانها
شكى نيست كه صنعت فيلم, يكى از صنايع عظيم عصر ماست و انسان از طريق ديدن مناظر علمى و نظامى و طبيعى به بسيارى از نكاتْ آگاه گرديده و امورى را مى آموزد.آيين اسلام, يگانه آيينى است كه بشر را به علم و صنعت, به تفكر و تدبر دعوت نموده و خواهان پيشرفتهاى معنوى انسانهاست.ولى هزار نكته باريكتر زمو اين جاست; هرفيلمى نه ارزش نشان دادن دارد ونه هر فيلمى جالب و آموزنده است, زيرا فيلمهاى عشقى و جنايى درباره كودكان و جوانان كه شخصيت آنان تكميل نگشته و دستگاه تفكر و داورى آنان در حال رشد و نمو است, به اندازه اى سوء تأثير دارد كه اين كتابْ گنجايش بيان يك صدم آن را ندارد.انسان از طريق چشم و گوش با آنچه كه بيگانه است آشنا مى شود. به همين جهت بناى تعليمات امروز دنيا براساس آموزش سمعى و بصرى گذاشته شده, بيش از آن كه روش پرورش و آموزش براين اصل جديد برقرار گردد.بابا طاهر عريان گفته است:
ز دست ديده و دل هر دو فرياد
بسازم خنجرى نيشش ز پولاد
زنم بر ديده تا دل گردد آزاد
كه هر چه ديده بيند دل كند ياد
زنم بر ديده تا دل گردد آزاد
زنم بر ديده تا دل گردد آزاد
هنگامى كه آيات خدا براى او تلاوت شود, با تكبر از آن روى مى گرداند, گويى نشنيده است, گويى در گوشهاى او سنگينى است)جوان غرق در شهوات و تمايلات جنسى, غرق در تجملات, بينايى عقلى او آن چنان ناتوان مى شود كه هر چيزى كه در نقطه مقابل اهداف پست او قرار گيرد, بى ارزش و غير قابل استماع خواهد دانست و چيزى كه به تحريك عواطف جنسى و تمايلات مادى او كمك نمايد, رنگ قداست و لباس حقيقت خواهد پوشيد. قرآن مجيد به اين حقيقت در آيه زير اشاره مى كند و مى فرمايد:(قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالاَخْسَرينَ اَعْمِالاً* الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِى الْحَيِاةِ الدُّنْيِا وَهُمْ يَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاًآيا از زيانكارترين افراد به شما خبر دهم؟ كسانى هستند كه كوششهاى آنان در زندگى دنيوى بى فايده است و آنان تصور مى كنند كه كار خوبى انجام مى دهند [و كارهاى بد آنان در نظرشان خوب جلوه مى كند])روزنامه كيهان در شماره 7320 مى نويسد:(پسر بچه چهارده ساله اى كه در فرانسه كودكى را بعد از ربودن به قتل رسانده است, اعتراف كرد كه اين جنايت را بعد از تماشاى يك فيلم جنايى تلويزيونى انجام داده است.وى به مأموران گفت: چند شب پيش از قتل, من برنامه فيلم (در روان و وجدان شما) را از تلويزيون پاريس تماشا مى كردم; در اين فيلم قاتل, يك جوان 21 ساله بود كه به جهت مجازات, آدم مى كشت. من هم هوس كردم ببينم اعدام شدن چه مزه اى مى دهد. روى اين فكر به سراغ (امانوئل) كوچولو رفتم و او را به عنوان بازى كردن, با خودم به خارج شهر بردم.(امانوئل) خيلى خوشحال بود و من از خوشحالى او رنج مى بردم و حتى تا آخرين لحظه هم به خيالش من با او باز مى كنم و مى خنديد و خوشحالى مى كرد.قرار است اين قاتل خردسال, سه ماه تحت درمان روانى قرار بگيرد.ـ باز هم بگوييد ديدن فيلمهاى جنايى مضر نيست و خاصيت ندارد!)
در واقع تأثير سينما در اكثر تماشا كنندگان تقريباً به اندازه همان كودك است. يك جوان كارگر يا يك مرد كاسبكار وقتى مى بيند قهرمان فيلم با يك مشت, رقيب خود را از پا مى اندازد, يا با دست خالى جلو رگبار مسلسلْ سينه سپر مى كند, چنان مجذوب اين منظره مى شود كه قدرت تعقل خود را از دست مى دهد و باور مى كند كه اين كارها شدنى است, زيرا فيلم سينما از سه جانبْ روح او را تسخير كرده: يكى از راه گوش, دوم از راه چشم, سوم از راه احساسات, زيرا آن چيزى را كه به او نشان مى دهند حقيقت مى پندارد و ايده آل خود قرار مى دهد.اين تنها براى جوانان, ايده آل نيست, بلكه به صورتهاى گوناگون براى كليه تماشاگران از هر طبقه تحقق پيدا مى كند; براى دختران و پسران جوان, زيباييهاى خيره كننده و عشقهاى آتشين موهوم, براى زنان و مردان جوان, عشقبازيهاى شهوت انگيز, براى مدپرستان, لباسهاى فاخر و مدهاى جالب و براى كسانى كه غريزه تبهكارى دارند, عامل تحريك است(1).بدترين انحرافها انحراف فكرى است. خسارتهاى اقتصادى, چندان كمرشكن و غير قابل جبران نيست, ولى ضررهايى كه از ناحيه انحراف فكرى و فرهنگى متوجه ملتى مى گردد, قابل جبران نيست, زيرا در اين موقع, خوبيها و ارزشهاى اخلاقى, تحت عنوان ارتجاع و بازگشت به سنتهاى ديرينه, محكوم شده و به دست فراموشى سپرده مى شود, بر عكس هرزه درايى وژاژخايى و آزادى جنسى ولاقيدى اخلاقى و نوخواهى, جاى آنها را مى گيرد.