درست است كه قرآن مجيد در آيه مورد بحث, يك قسم از لهو را كه همان (لهوالحديث) است تحريم نموده و مرتكبان را با عذاب خواركننده تهديد كرده است, ولى بايد توجه نمود كه داستانهاى باطل و سرگرم كننده و باز دارنده از شنيدن سخنان خدا و پيمودن راه حق, از آن جهت حرام است كه (لهو) و سرگرم كننده است, نه از اين نظر حرام است كه داستان مى باشد, زيرا به گواه اين كه شنيدن داستانهاى آموزنده و سازنده نه تنها حرام نيست, بلكه يكى از وسايل و طرق تربيت مى باشد.و به عبارت ديگر, در موضوع بحث ما چيزى كه مايه تحريم (لهوالحديث) است, همان جنبه (لهو) بودن و باز دارندگى آن از شنيدن حقايق است, نه جنبه داستان و قصه گويى آن, بلكه داستان, محل و ظرفِ لهو مى باشد; بنابراين هرگاه لهوى در غير مورد داستانْ محقق گرديد, حتماً حرام خواهد بود.از اين جهت, دانشمندان اسلامى با آيه مورد بحث بر تحريم (غنا) استدلال نموده و مى گويند: هرنوع آهنگ و آوازى كه مناسب مجالس عياشى و آوازخوانى باشد, به حكم اين كه لهوى است كه انسان را از حق و حقيقت باز مى دارد, حرام است.اگر فرض كنيم قرآن و يا حديث و يا شعر بس آموزنده اى را با اين آهنگ بخواند, باز حرام خواهد بود. درست است قرآن و يا شعر آموزنده اى كه با آهنگ غنا خوانده مى شود, از قبيل (لهوالحديث) نيست, يعنى خود سخن و مضمون كلامْ لهو و باز دارنده نيست, زيرا يا قرآن است و يا شعر آموزنده, ولى كيفيت و نحوه سخن گفتنْ لهوى است كه مايه باز داشتن انسان از حق و حقيقت مى باشد.هرگاه تصنيف مبتذل عشقى كه احساسات خفته جنسى را به شدت بيدار مى سازد, با چنين آهنگ خوانده شود, در اين صورت علاوه بر اين كه مضمون كلامْ لهو و سرگرم كننده و بازدارنده است, كيفيت كلام نيز كه به صورت غناست, لهو خواهد بود.نواختن دستگاههاى موسيقى هر چند توأم با تصنيف و آواز نباشد, اگرچه لهو الحديث نيست, اما روشنترين مصداق براى لهو است, زيرا نواختن و استماع اين آهنگها آن چنان مايه سرگرمى است كه انسان را از شنيدن آيات الهى و توجه به مبدأ و معاد و ديگر وظايف انسانى باز مى دارد.