اسرار اجتماعى نماز
البته نماز علاوه بر آنچه گفته شد, يك سلسله اسرار اجتماعى ديگرى دارد كه هر كدام در خور بحث گسترده اى است:
1. نماز در اوقات معين, نمودارى از وحدت و يگانگى ملت بزرگ اسلامى است. همه مسلمانان در وقتهاى مخصوصى رو به قبله ايستاده و با تشريفات خاصى, خداوند جهان را مى پرستند. اين خود نمونه بزرگى از اتحاد و يگانگى اين ملت است كه با ريسمان عبادت, همه را به هم پيوسته و متحد كرده است.
2. نماز در اوقات معين, عامل برانداختن فاصله هاى طبقاتى است كه در اجتماع ماديگرى پديد مى آيد و بر عموم طبقات با فاصله هايى حكومت مى كند; در لحظات مخصوصى بايد اين وظيفه خطير را انجام دهند و كوچكترين فرقى در اين باره ميان عالى و دانى, غنى و فقير آنها نيست.
هرگاه اين نمازها به صورت جماعت برگزار گردند, اسرار و رموز ياد شده به صورت روشنترى جلوه مى كنند و سيماى وحدت و اتحاد و چهره مساوات و برابرى, از صفهاى فشرده نمازگزاران, توجه هر فرد خودى و بيگانه را به خود جلب مى كند.
3. شخص نمازگزار ناچار است براى صحت و قبولى نماز خود از بسيارى از گناهان اجتناب ورزد, ناچار است مكان نماز و لباسى را كه در آن نماز مى گزارد, از طريق حلال تهيه كند, مجبور است پول آب غسل و وضو را از مال حلال بپردازد; اين گونه تقيد, باعث مى شود كه انسان در كار و كسب خود, تجديد نظر نمايد و آنها را بر طبق موازين شرع انجام دهد.
ممكن است گاهى تصور شود كه ميان نمازگزاردن و اجتناب از بسيارى از محرمات, ملازمه اى نيست, زيرا مرد نمازگزار مى تواند, مكان و جامه نماز را از مال حلال تهيه كند و به نماز اختصاص دهد و در باقى امور به كوچكترين وظايف شرعى پاى بند نباشد, ولى اين تصور درست نيست, زيرا در هزاران نفر شايد فقط يك نفر مى تواند به اين طرز زندگى كند, يعنى فقط در مكان و جامه نماز و در پول آب غسل و وضو, مقيد به حلال بودن باشد, واü افراد لاابالى و بى بند و بار كه حلال و حرام را از هم نمى شناسند, نمى توانند خود را در امور نماز مقيد سازند و در قسمتهاى ديگر دست خود را باز بگذارند.
شايد اين آيه به همين مطلب اشاره مى كند و مى فرمايد:
(إنَّ الصَّلوةَ تَنْهَي§ عَنِ الْفَحْشَاءِ والْمُنْكَرِ(1)
نماز از كارهاى زشت و ناپسند باز مى دارد)
در اين جا وجه ديگرى را نيز مى توان گفت و آن اين كه مقصود از اين كه نماز, انسان را از گناه باز مى دارد, اين نيست كه نماز, علت تام و قطعى براى دورى از گناه است, بلكه اثرى كه نماز در روح و روان ما مى گذارد, همان تقويت روح ايمان و توجه به خداست و اين توجه, درجاتى دارد و درباره افرادى كه از ارتكاب بسيارى از گناهان پروايى ندارند, ياد خدا نسبت به ترك گناهان تنها به صورت يك زمينه است, نه علت تامه.
به عبارت ديگر, مقصود قرآن كه مى فرمايد: (نماز انسان را از گناه باز مى دارد) اين نيست كه هر فرد نمازگزار در برابر تمام گناهان, معصوم مى گردد, بلكه مقصود اين است كه نماز, موجب ياد خدا و سبب توجه به مقام ربوبى مى شود و اثر طبيعى يك چنين توجه, اين است كه در انسان, زمينه روح اطاعت و ترك گناه پديد مى آورد, ولى در عين حال چه بسا ممكن است براثر ضعف توجه به خدا, عوامل نيرومندترى اثر آن را خنثى سازد(1).
خلاصه اگر نماز, نماز باشد, درهمه كس, در برابر گناه تأثير خواهد كرد, گاهى اين تأثير, بسيار نيرومند است و زمانى كمتر و اين, با تفاوت نمازها تغيير پيدا مى كند, هرقدر نماز با روحتر و كاملتر باشد, اثر تربيتى و بازدارى آن از گناهان نيرومندتر خواهد بود.
4. نماز حس اطاعت را در انسان زنده مى كند. حس اطاعت و يا ملكه اطاعت از بزرگان, يكى از فضايل بزرگ انسانى است. اين خصلت بسان ديگر ملكات فاضله, با تمرينهاى پى گير, در انسان پديد مى آيد. مدتها افسران رنج مى كشند تا حس انضباط را در سربازان ايجاد كنند و در حقيقت, بسان عادت ثانوى, فطرى و يك اثر طبيعى گردد.
نماز در هر شبانه روز با فاصله هاى مختلف, اين حس را به طور واضح در انسان به وجود مى آورد و انسان در سايه اين حس به طور خودكار از فرمانهاى بزرگ و نصايح حكيمانه پيروى كرده و رنجى در خود حس نمى كند.
5. نمازگزار بايد در مواقع مخصوص, همه بدن را بشويد و بيشتر اوقات بايد وضو بگيرد و نظافت بدن و مواضع وضو را از هر نظر مراعات كند, اگر در اين راه, مستحبات وضو را از شستن دهان (مضمضه) و بينى (استنشاق) و نظافت لباس و سجده گاه و… مراعات نمايد, موجبات سلامت بدن را فراهم نموده است.
6. شرط پذيرفته شدن نماز, اين است كه شخص نمازگزار در انجام دادن اين كار, بايد اخلاص داشته و از انگيزه هاى پست مادى مانند جلب كردن ديگران (ريا) به دور باشد. مقصود از اخلاص, جز اين نيست كه انگيزه عبادت و پرستش جز اجراى فرمان خدا ـ يا بالاتر از آن, جز شايستگى ذات او براى عبادت ـ چيز ديگرى نباشد.
وجود (اخلاص) باعث پرورش روحيه عبوديت به عنوان يك صفت متعالى در انسان مى گردد و اين روحيه, خود مبدأ بسيارى از فضايل اخلاقى و سجاياى ارزنده اى مى باشد. اجتماع با اخلاص كه كار را براى خدا و به منظور تأمين مصالح جامعه انجام مى دهد, به عمق كار, بيش از ظاهر مى پردازد و به جاى آرايش ظاهرى به اتقان كار و نتايج ارزنده آن فكر مى كند.