نخستين مرحله پرورش, آگاهى از خصوصيات جسمى و روحى و شرايط مفيد و زمينه هاى مضر كودك است, ولى متأسفانه نوع مربيان, مخصوصاً پدران و مادران, فاقد اين شرط اساسى تربيت هستند و با اين كه به هيچ وجه كودك را نمى شناسند از او انتظارات عجيبى دارند.شگفت انگيز است كه امروز به مهندسى انسانى (انسانى كه آفريننده و رهبر ماشين است) كمتر از ماشين (ماشينى كه مصنوع فكر انسان است) توجّه مى شود. براى شناختن كار يك ماشين ساده, يا يك ماشين تحرير و يا رانندگى اتومبيل, بايد چندين ماه, وقت صرف درسهاى نظرى و تمرينهاى عملى نمود, لكن انسانها هنگامى كه به عنوان مادر يا پدر مى خواهند كودكى را بپرورانند, هيچ گونه آموزشى نمى بينند; نوع پدر و مادرها تقصير را متوجه كودكان مى كنند و كمتر از خود مى پرسند كه شايد تربيت آنان بد بوده است.امروز اطلاع بر مقدمات مهندسى انسانى, بر هر كسى كه با انسانى در همكارى و يا رهبرى او ـ چه در خانه و چه در مدرسه ـ سر و كار دارد, اجتناب ناپذير است.انسانها داراى قوانين و يا مكانيسم و فعل و انفعالهاى اختصاصى هستند; اگر بخواهيم با آنها كار كنيم, بايد مكانيسم و قوانين حاكم بر رفتار آنها را بشناسيم. انسانها مانند صندوق رمزند; گشودن كتاب روح و قلب آنان و همكارى با آنها, پيش از هر چيز آگاهى و ظرافت مى خواهد, نه زور. قوانين رفتار انسانى را بايد مانند قوانين فيزيك و شيمى و فيزيولوژى كشف كرد و نه وضع. وضع پاره اى از مقررات براى رهبرى انسانى اگر با قوانين اصل فطرت و خواسته هاى آفرينش منطبق نباشد, در خور استقبال و هضم نيست, وگرنه با هيچ قدرت و زورى نمى توان قوانين را بر خلاف سنت معمول, برانسان تحميل كرد(1).هرگاه عمل نخست درباره پرورش انسان انجام گرفت; يعنى مربى خصوصيات كودك و مكانيسم آفرينش او را درك كرد و معلوم شد كه درباره جهات فردى كودك, مانند رشد تن, پرورش مغز, نموّ شخصيت و پيدايش اعتماد به نفس, چه شيوه و برنامه اى ضرورت دارد و درباره پرورش جهات اجتماعى او چه كارهايى بايد انجام داد تا عضو مؤثر و مفيد براى جامعه شود, در اين موقع, نوبت سه گام ديگر ـ كه در تربيت واحد نباتى ياد آور شديم ـ فرا مى رسد.اين بيان, ما را به حقيقت تربيت و حد و مرز آن آگاه مى سازد و روشن مى كند كه پرورش يك واحد نهال و يا يك واحد انسان, عملى است آگاهانه كه از جانب فردى قدرتمند و نافذ و مسلط, روى فردى ديگر انجام مى گيرد; در حالى كه عمل داراى ايده و هدف است و هدف, فعليت بخشيدن به تمام لياقتها و شايستگى هاست و اين نتيجه بدون مراقبت پى گير, جامه عمل نمى پوشد(1).