نظريه ما در خصوص آيه
مفسران اسلامى به پيروى از برخى روايات, علم به اين موضوعات پنجگانه را از علوم انحصارى خدا دانسته و مى گويند: جز خدا كسى بر اين پنج موضوع آگاهى پيدا نمى كند.ما تا آن جا كه امكان داشت, اين نظريه را با مؤيدهاى آن بيان كرديم و نظر ما نيز هنگام(1) نگارش اين قسمت از تفسير همين بود, ولى بعدها موقع تنظيم كتاب مفاهيم القرآن كه بخشى از آن, مربوط به علم غيب است, تغيير نظر داده و نظر ديگرى را انتخاب نموده و مشروح نظر خود را در آن كتاب نوشته ايم; حال اين نظر را به گونه اى مختصر بيان مى كنيم:از نخستين جمله آيه استفاده مى شود كه آگاهى از وقت رستاخيز, مخصوص خداست و جز او كسى از آن آگاه نيست و نشانه اختصاص چنين علم به ذات خويش, همان مقدم داشتن لفظ (عنده) بر لفظ (علم الساعه) است كه از نظر قواعد ادبى نشانه انحصار مى باشد.علاوه بر اين آيه, آيات ديگرى نيز به طور روشن بر اين مطلب گواهى مى دهند, از جمله آيات زير:(إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ(1)دانستن هنگام رستاخيز فقط منحصر به اوست)(يَسْئَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ(1)
مردم از تو درباره رستاخيز مى پرسند بگو: علم آن فقط نزد خداست)براين اساس, مى توان گفت: اين آيه به كمك آيات ديگر, گواه بر اين است كه علم به وقت رستاخيز جهان, از اختصاصات خداست و شايد تا نخستين لحظه وقوع آن, كسى را از آن آگاه نسازد.آيه مورد بحث در دومين قسمت, روش سخن را دگرگون كرده و هرگز به شيوه حصر و انحصار سخن نمى گويد, بلكه مى رساند خداوند از وقت نزول باران و آنچه در ارحام مادران است آگاه است و اين نحوه سخن گفتن, غير آن است كه بگويد كه علم به آنها از مختصات خداست و احدى جز او از آن آگاه نمى گردد, خواه به علم ذاتى باشد و خواه به علم كسبى.خلاصه, دقت در مضمون آيه مى رساند كه روش سخن گفتن آن درباره قيامت به گونه اى است و درموضوعات چهارگانه به گونه ديگر. در قسمت نخست به صورت انحصار, سخن مى گويد و مى فرمايد: (عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ) يعنى پيش اوست علم به وقت رستاخيز, نه پيش كس ديگر. ولى در چهار قسمت ديگر, شيوه سخن, اين نيست كه تنها او مى داند و بس, بلكه شيوه سخن, اين است كه (يُنَزِّلُ الْغَيْثَ) او باران نازل مى كند (و از وقت آن آگاه است) (وَيَعْلَمُ مَافِى الأَرْحَامِ) او مى داند كه در ارحام چيست؟
علم خدا به اين دو موضوع, مانع از آن نيست كه بنده اى از بندگان خدا از طريقى, مانند وحى الهى و يا الهام قلبى از وقت نزول باران و آنچه در رحم است آگاه گردد, با اين تفاوت كه علم خدا ذاتى و ضرورى است و علم پيامبران و اولياى خدا كسبى و امكانى است.در قسمت هاى چهارم و پنجم, شيوه سخن بيشتر تغيير مى كند و هرگز محور بحث در آنها علم و آگاهى خدا از سرنوشت بشر و يا لفظ مرگ او نيست, بلكه فشار سخن, اطلاع نداشتن هر فردى از سرنوشت و محل مرگ خويش است, چنان كه مى فرمايد:(وَمَا تَدْرِى نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَداً
هيچ كس نمى داند فردا چه به دست مى آورد)(وَمَاتَدْرِى نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ
وكسى نمى داند در چه سرزمينى خواهد مرد)ولى آگاه نبودن بشر از كارهاى فرداى خويش و يا از محل مرگ خود, مطابق ناموس خلقت است كه هيچ فردى ذاتاً از غيب و از پشت پرده آگاه نيست, ولى اين امر, مانع ازآن نمى شود كه خداوند برخى از اولياى خود را از كارهاى فردايش و يا نقطه اى كه در آن جا مى ميرد آگاه سازد.خلاصه سخن: از نخستين قسمت آيه, آن هم به كمك ديگر آيات قرآن استفاده مى شود كه آگاهى از وقت قيام قيامت از مختصات خداست و جز او كسى از وقت آن آگاه نبوده و نخواهد بود, ولى در چهار فراز ديگر آيه, لحن سخن و شيوه گفتار در آنها اين است كه خدا از وقت نزول باران و از آنچه در ارحام است آگاه است; آگاهى او از اين دو چيز, غير آن است كه اين آگاهى حتى از طريق وحى و الهام به ديگران تعدى نكند.همچنين دو قسمت آخر آيه, اين است كه هيچ بشرى از كارهاى فرداى خود آگاه نيست, ولى آگاه نبودن از اين دو چيز, غير آن است كه اين دو نوع آگاهى از مختصات باشد و بر ديگران حتى با تعليم الهى, تجاوز نمى كند و يا اراده حكيمانه خداوند بر اين تعلق گرفته است كه كسى از اين دو موضوع مطلع نشود, هرگز چنين چيزى از اين جمله ها استفاده نمى شود.موقعى اين حقيقت را بيشتر تصديق مى كنيد كه روايات مربوط به علم غيب را در نظر بگيريد. در اين روايات از آگاهى پيشوايان معصوم از سرنوشت انسانها و محل مرگ و شهادت خود سخن به ميان آمده است. اين روايات از نظر تعداد آن چنان فزونى دارد كه هرگز نمى تواند آنها را به بهانه اين كه غالباً سند ندارند رد كرد يا تأويل نمود.گذشته از اين كه علم هواشناسى, علم نوپا و نوبنياد است و هنوز پنجاه سال بيشتر از عمل آن نگذشته است, ممكن است بشر براثر تكامل دستگاههاى مربوط به هواشناسى, از وقت نزول برف و باران به درستى آگاهى پيدا كند, هر چند تاكنون در اين قسمت, پيشرفت زيادى نكرده و چه بسا گزارشهاى اداره هواشناسى نادرست از آب در آمده است.درباره جنين شناسى, بشر در آستانه تكميل وسايلى است كه او را از وضع رحم آگاه سازد; بدنيست به گزارش زير توجه فرماييد:با دستگاه الكترونيكى جنس پسر يا دختر قبل از تولد معلوم مى شود. با دستگاه مذكور ناهنجاريهاى نوزاد نيز مشخص مى شود.دستگاهى كه جنسيت جنين را در رحم مادر تعيين مى كند, در يكى از بيمارستانهاى تهران به كار افتاد. به وسيله اين ماشين جديد الكترونيكى مى توان تصوير جنين و طرز قرار گرفتن آن را در رحم بر روى تلويزيون مدار بسته مشاهده كرد.دكتر حسين پارسا رئيس بيمارستان و رئيس آموزشگاه عالى مامائى ضمن اعلام اين خبر, توضيح داد با به كار افتادن ماشين الكترونيكى تصوير جنين از دو ماهگى به وسيله امواج الكترونيك بر روى صفحه تلويزيون ظاهر مى شود, به طورى كه به روشنى مى توان محل جفت و قطر سر جنين ولگن را جهت تشخيص نحوه زايمان (طبيعى يا غير طبيعى) بر روى صفحه تلويزيون ديد. امواجى كه جهت دريافت تصوير جنين به كار مى رود, هيچ گونه خطرى براى جنين ندارد.