اطاعت محدود
خدمات ارزنده پدر و مادر سبب شد كه ما نسبت به آنان احترام كنيم و تا جان در بدن داريم در رفع نيازمندى آنها بكوشيم و از اين طريق, مراتب حق شناسى خود را ابراز نماييم, ولى از طرف ديگر, مراتب حق شناسى و احترام به آنان, نبايد سبب شود كه دستگاه تعقل و تفكر خود را تعطيل كنيم و در مسائل فكرى و عقيدتى از آنها پيروى كنيم, بلكه در اين مسائل بايد با پى گيرى خاصى دنبال حق برويم و حق را با دليل و منطق پيدا كنيم, از اين جهت مى فرمايد:(وَإِن جَاهَداكَ عَلي§ أَن تُشْركَ بِي مَالَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَاهرگاه پدر و مادر اصرار ورزند كه براى من شريكى قرار بدهى, در حالى كه به آن علم ندارى, از آنها پيروى مكن)به عبارت ديگر, با اين كه در آيه چهاردهم دستور داده شده كه فرزند از پدر و مادر فرمان ببرد, در اين آيه, حدود فرمانبردارى او را محدود ساخته و حق حاكميت آنان را در (شرك) بلكه مطلق گناهان سلب مى نمايد.نكته اين مطلب روشن است, زيرا علت لزوم فرمانبردارى از سخنان پدر و مادر, اين است كه پدر و مادر, خواهان سعادت فرزندند, گرمى و سردى روزگار را زيادتر از او چشيده اند و تجربيات خوبى در اين راه اندوخته اند; از اين جهت بايد در مسائلى كه نمى دانند از تجربيات آنها استفاده كنند, ولى اگر پدر و مادر براثر نادانى و گمراهى يا هوسرانى بخواهند فرزند را به لب پرتگاه بكشند, او را به انواع گناه آلوده سازند, مقام انسانى او را به قدرى تنزل دهند كه در برابر اجسام بى روح خاضع گردد, در اين صورت, جهتى براى فرمانبردارى نيست.على & مى فرمايد:(إنّ لِلوَالِدِ علَى الوَلَدِ حَقّاً… فَحَقُّ الوَالدِ أنْ يُطِيْعَهُ فِي كُلِّ شَيْءٍ إü فِي مَعْصِيَةِ اللّهِ
حق پدر آن است كه فرزند در هر چيزى جز معصيت خداوند, از او پيروى كند)به خصوص موضوع شرك كه تمام رهبران آسمانى براى مبارزه با اين بيمارى مبعوث شده اند, خون ميليونها خداشناس يكتاپرست در راه آبيارى درخت خداپرستى ريخته شده, هرگز شايسته نيست كه براى جهل و بيمارى روحى پدر و مادر در اين مورد, كوركورانه از منطق آنان پيروى شود.