آيات مورد بحث, دو هدف را تعقيب مى كند:1. در بحث پيش, قرآن درباره علم و قدرت بى پايان آفريدگار جهان, سخن گفت و خداوند جهان را چنين معرفى كرد: او علم و قدرت بى پايانى دارد. اكنون به عنوان نمونه, بشر را به برخى از موجودات زمينى و كيهانى و حوادث طبيعى متوجه ساخته تا از طريق تدبر در آنها اين حقيقت براى او محسوس و مشاهده گردد.2. چنان كه در آغاز تفسير سوره گفته شد, يكى از اهداف اين سوره, مبارزه با شرك و بت پرستى است, به اين معنا كه بتها نه تنها آفريدگار جهان نيستند, بلكه شايستگى كوچكترين ستايش و بندگى را ندارند و خداوند است كه شايسته ستايش است و اين هدف با بيان نمونه هاى بارزى از علم و قدرت او عملى مى گردد, زيرا يك فرد, با تفكّر در آيات و مخلوقات الهى مى فهمد كه شايسته ستايش, فقط و فقط, آن منبع قدرت و مركز علم و كمال و جلال است, نه اين بتهاى چوبى و فلزى كه كوچكترين قدرت دفاع و شعور و حس ندارند; از اين رو قرآن كريم پس از بيان يك سلسله شواهد (اختلاف شب و روز, رام شدن ماه و خورشيد…) در آيه سى ام چنين نتيجه مى گيرد: (ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَالْحَقُّ وأَنَّ مَايَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْبَاطِلُ); يعنى اين مظاهر علم و قدرت از آنِ خدايى است كه حق مطلق است, يعنى زوال و فنا ندارد, عاجز و ناتوان نيست و علم و قدرتش محدود نمى باشد, پس شايسته پرستش اوست, نه غير او كه عاجز و ناتوانند و باطل و فناپذير.