5 - انحراف در دستگاه رهبرى - مربی نمونه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مربی نمونه - نسخه متنی

جعفر سبحانی تبریزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

5 - انحراف در دستگاه رهبرى

7. (وَاِذاتُتْلي§ عَلَيْهِ آياتُنا وَلَّي§ مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها كَأَنَّ فى اُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ اَليمٍ
هنگامى كه آيات الهى براى او خوانده شود, با تكبر از آن روى مى گردانند, گويى آن را نشنيده است, گويى در گوشهاى آنها سنگينى است; آنها را به عذاب دردناك بشارت ده!)

8.(اِنَّ الَّذِينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحِاتِ لَهُمْ جَنّاتُ النّعيمِ
افرادى كه ايمان آورده اند و كارهاى نيك انجام داده اند, براى آنها باغهايى است سراسر نعمت)

9. (خِالِدينَ فيها وَعْدَ اللّهِ حَقّاً وَهُوَ الْعَزيزُ الحَكيمُ
در آن باغها جاودانه هستند [اين پاداش] وعده قطعى و استوار الهى است, اوست قادر و گرامى و حكيم)

از مسائل مهم اجتماعى, موضوع تقسيم كار است, زيرا افراد بشر با مواهب و استعدادهاى گوناگونى آفريده شده اند و هر فردى براى كارى آمادگى دارد, چه بهتر براى كارى گمارده شود كه ذوق آن را در سر دارد. در جامعه هاى مترقى, استعداد افراد از همان دوران كودكى و نوجوانى, مشخص مى گردد, و از بررسى پرونده هاى تحصيلى و آزمايشهاى مربوط به تشخيص روحيات و ذوقيات, نقطه تمايل عقربه استعداد افراد, مشخص مى گردد, ديگر جوان به كارى كه ذوق و شايستگى آن را ندارد گمارده نمى شود.

در آفرينش انسان تقسيم كار به صورت روشنى انجام گرفته و هر كارى به دست عضوى و يا نيرويى كه صلاحيت اداره و تنظيم آن را دارد, سپرده شده است.

بدن ما نيازمنديهاى مختلفى دارد, و همه اين نيازمنديها به وسيله اعضاى مختلف و نيروهاى گوناگون بدن برطرف شده است. بدن ما به هضم غذا, تصفيه خون, رسانيدن غذا به تمام سلولهاى بدن, سرباز مدافع, گيرنده و فرستنده, و دهها كار ديگر نياز دارد, كه همگى به نحو احسن انجام گرفته و در تمام بدن, سلول و عضو بيكارى پيدا نمى شود و اگر كار گوش به چشم و يا كار معده به قلب, محول گردد, زندگى انسان تباه مى شود.

نه تنها دستگاههاى مادى و جهاز ظاهرى بدن, روى اصل (تقسيم كار) انجام وظيفه مى كند, بلكه براى روحيات و ادراكات او نيز نظام خاصى هست كه هر قوه اى از قواى روحى براى كارى آفريده شده اند.

اساس و پايه نظام روحى انسان, دو نيروى عظيمى است كه زندگى معنوى انسانْ كاملاً به آن دو بستگى دارد:

1. قواى نفسانى وغرايز انسانى كه هر كدام براى خود هدف خاص و مشخصى دارد. اگر انسانى با اين غرايز, مجهز نبود, زندگى براى انسان امكان نداشت. اگر انسان روزى فاقد غضب و شهوت و يا ميل به ثروت و مقام, علاقه به همسر و فرزند و… شد, زندگى در نظر او پوچ گشته و گامى براى حيات خود برنمى دارد.

2. قواى عقلى و فكرى كه تعديل كننده اين غرايز وراهنماى انسان در بهره بردارى از اين قواى روحى است.

غرايز انسان بسان موتور ماشين, به او قدرت و نيرو, و حركت و جنبش مى دهند, در حالى كه قواى عقلى و فكرى انسان, بسان ترمز ماشين از تحركهاى بى جا جلوگيرى نموده و حافظ سلامت جان و ضامن بقاى اوست.

عقل و خرد بسان چراغهاى ماشين, مسير را براى انسانْ روشن مى كند, و راه و چاه را مشخص مى سازد.

در نظام روحى, عقلْ مقام بس ممتاز دارد, و بايد از عواملى كه مايه دگرگونى دستگاه عقلى, و فساد نظام فكرى و ضعف شنوايى و بينايى خرد است, جلوگيرى نمود, زيرا حيات معنوى و مادى, بدون رهبرى صحيح عقلْ ممكن نيست.

اسلام براى حفظ مقام و موقعيت خرد, از عواملى كه مايه فساد عقل و انحراف دستگاه رهبرى انسان مى گردد, به شدت جلوگيرى كرده, شراب و انواع مخدر را تحريم كرده است و نه تنها از عوامل فاسد كننده دستگاه رهبرى, جلوگيرى نموده, بلكه در تربيت و پرورش عقل فطرى كوشيده, تا انسانْ عقل فطرى را با عقل مكتسب همراه سازد.

علم و دانش, مطالعه و بررسى آثار دانشمندان, غور در قوانين آفرينش, مايه شكفتگى عقل و خرد مى گردد, چنان كه ممارست با گناه و همنشينى با بدكاران, ديدن مناظر معصيت, مايه ضعف شنوايى و بينايى خرد گرديده و زشتى بسيارى از كارها را از ميان مى برد.

بدترين انحراف براى يك انسان, انحراف فكرى است, انحرافى كه سبب مى گردد كه وى خوب و بد را درست از هم تشخيص ندهد, بلكه بالاتر, مثلاً باطل در نظر او به صورت حق جلوه كند.

پيامبر گرامى روزى ياران خود را نصيحت مى كرد, چنين گفت:

روزگارى فرا مى رسد كه زنان و جوانان شما فاسد مى شوند و امر به معروف و نهى از منكر متروك مى گردد.

يك نفر از ياران او برخاست, با كمال تعجب گفت: آيا چنين چيزى ممكن است؟
پيامبر فرمود: بدتر از اين هم انجام مى گيرد. روزگارى فرا مى رسد كه شما را به بديها امر كرده و از خوبيها باز مى دارد.

به حضرتش عرض شد: آيا چنين كارى امكان پذير هست؟
پيامبر فرمود: بدتر از اين هم رخ مى دهد و آن اين كه خوبيها در نظر مردم بد جلوه كرده و بديها لباس خوب مى پوشند(1).

جمله اخير پيامبر گرامى, ناظر به اين است كه تشخيص مردم دگرگون خواهد شد, خوبيها و بديها را از هم تميز نخواهند داد, بلكه رذايل اخلاقى و هرزه درايى جاى فضايل انسانى را خواهد گرفت.

/ 139